English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
check U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
checked U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
checks U خطا یا توقف کوچک در فرآیند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exits U در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exit U در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
dynamically U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic U توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
jammed U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
jam U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
jams U توقف فرآیند یا مکانیزم در اثر خطا
inhibit U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibits U توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
real time U مدل کامپیوتری یک فرآیند که به هر فرآیند در زمانه مشابه با فرآیند واقعی اجرا میشود
background U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
backgrounds U فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
asynchronous U 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
stand fast U فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
regulated U کنترل فرآیند
deposition U فرآیند پوشاندن
flow diagram U شرح فرآیند
decay U فرآیند سیگنال
decayed U فرآیند سیگنال
decaying U فرآیند سیگنال
regulate U کنترل فرآیند
flowchart U شرح فرآیند
regulates U کنترل فرآیند
depositions U فرآیند پوشاندن
decays U فرآیند سیگنال
regulating U کنترل فرآیند
documenting U نوشتن شرح یک فرآیند
phase U بخشی از فرآیند بزرگتر
phased U بخشی از فرآیند بزرگتر
normalization U فرآیند یا داده نرمال
selections U عمل یا فرآیند انتخاب
initialization U فرآیند مقداردهی اولیه
halts U فرآیند را متوقف میکند.
finish U انتهای فرآیند یا تابع
documented U نوشتن شرح یک فرآیند
finishes U انتهای فرآیند یا تابع
document U نوشتن شرح یک فرآیند
halted U فرآیند را متوقف میکند.
phases U بخشی از فرآیند بزرگتر
halt U فرآیند را متوقف میکند.
selection U عمل یا فرآیند انتخاب
stages U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
execution U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
pagination U فرآیند تقسیم متن به صفحاتی
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
mastered U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
executing U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executes U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executed U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
execute U اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
masters U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
stage U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
technical U مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
master U آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
microinstruction U که عملیات ALU را در فرآیند کنترل میکند
process U کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
processes U کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
simultaneous U دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
pause key [کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند]
hunting U فرآیند جستجوی رکورد داده در یک فایل
static U چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
flags U فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
process U کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
schemata U شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
cancellation U عمل متوقف کردن فرآیند شروع شده
schema U شرح گرافیکی فرآیند یا ساختار پایگاه داده ها
recognition U فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
indexing U فرآیند ساخت و ذخیره سازی لیستی از رکوردها
framework U ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
frameworks U ساختار ابتدایی پایگاه داده یا فرآیند یا برنامه
processes U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
c U استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
flag U فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
processes U کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
process U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
coordination U سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
deterministic U نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
enhancer U وسیله یا نرم افزاری که یک فرآیند یا محصول را بهبود می بخشد
cancels U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancelling U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancel U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
failure U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
flowchart U نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
flow diagram U نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
failures U شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
quantize U اختلال در سیگنال ناشی از عدم دقت در حجم فرآیند
mastering U فرآیند تبدیل داده تمام شده به دیسک اصلی
product U محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
products U محصولی که در انتهای فرآیند تولید ساخته شده باشد
levelled U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
redirect U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirected U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
congestion U وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
propagate U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
leveled U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
levels U استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
indicator U چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
redirects U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
redirecting U فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycles U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycled U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cams U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
stop U دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
cam U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
event driven U برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
stopped U دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stopping U دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
analysis U بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
stops U دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
searches U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
sessions U 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
session U 1-زمان یک کار. 2-مدت زمانی که برنامه یا فرآیند اجرا میشود یا فعال است
operator U مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
maintenance U فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
searchingly U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searched U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
operators U مجموعه عملیات که اپراتور انجام میدهد تا ماشین یا فرآیند درست کار کند
cessation U توقف
suspension U توقف
pause U توقف
paused U توقف
pauses U توقف
pausing U توقف
interrupting U توقف
syncope U توقف
suspensions U توقف
stand U توقف
interruptions U توقف
insolvency U توقف
suspension of payment U توقف
stopple U توقف
stop code U کد توقف
parks U توقف
parked U توقف
park U توقف
interruption U توقف
commorant U توقف
interrupts U توقف
interrupt U توقف
stoppage U توقف
tarriance U توقف
stops U توقف
halted U توقف
halts U توقف
stoppages U توقف
stopping U توقف
stopped U توقف
halt U توقف
stop U توقف
flag stop U توقف
fix U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
enabled U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enables U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enable U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
deallocate U آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است
fixes U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
quiescent U وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد
enabling U استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
advisory lock U قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
suspensive U درحال توقف
continuously U بدون توقف
halting place U توقف گاه
program stop U توقف برنامه
sudden stoppage U توقف ناگهانی
parks U محل توقف
stopcock U وسیله توقف
stop instruction U دستورالعمل توقف
stopcocks U وسیله توقف
come down gracefully U توقف منضبط
halt instruction U دستورالعمل توقف
carport U توقف گاه
stay U توقف مکث
stop mechanism U مکانیزم توقف
stayed U توقف کردن
stop bit U بیت توقف
stayed U توقف مکث
park U محل توقف
until stop [up to the stop] U تا جای توقف
stay U توقف کردن
failures U توقف کردن
break point U نقطه توقف
break key U کلید توقف
ports of call U بندر توقف
port of call U بندر توقف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com