Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
executed
U
اجرا کردن
executed
U
اداره کردن قانونی کردن
executed
U
نواختن نمایش دادن
executed
U
اعدام کردن
executed
U
عمل کردن
executed
U
مهارت
executed
U
قانونی کردن اعدام کردن
executed
U
حلقه اجرا
executed
U
زمان اجرا
executed
U
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executed
U
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executed
U
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
executed
U
موقعیت یک کامپیوتر که یک برنامه را اجرا میکند
executed
U
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executed
U
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executed
U
اجرا
executed
[judicially killed]
<adj.>
<past-p.>
U
اعدام شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
executed contract
U
قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com