Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 19 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
regulating
U
تنظیم کردن
regulating
U
میزان کردن درست کردن
regulating
U
تعدیل کردن
regulating
U
میزان کردن کنترل کردن
regulating
U
منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند
regulating
U
کنترل فرآیند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
self regulating
U
خود بخود تنظیم شونده
self regulating
U
خودسامانی
shaping regulating
U
هموارسازی
shaping regulating
U
تنظیم
regulating valve
U
سوپاپ تنظیم
regulating switch
U
کلید تنظیم
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
regulating slack
U
خورد دادن
regulating resistance
U
مقاومت نافم
regulating resistance
U
مقاومت تنظیم کننده
regulating cell
U
پیل اضافی
regulating button
U
دکمهتنظیمکننده
low voltage regulating transformer
U
ترانسفورماتور تنظیم فشارضعیف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com