English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (659 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dissave U ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tasks U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
task U ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
workings U فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
working U فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
scratchpad U فضای کاری یا محلی با حافظه سریع برای ذخیره موقت داده جاری
overlays U فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
overlay U فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
overlaying U فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
registers U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
swopped U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap U فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
save U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
saved U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
saves U امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
print U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
prints U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
printed U فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
primary U که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
erection crane U جراثقال برای کارهای ساختمانی
bureau U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureaus U ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
lay up <idiom> U ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
peonage U استفاده از غلام برای کارهای بندگی
to pick on U برای کارهای دشواربرگزیدن بستوه اوردن
up to one's ears in work <idiom> U کارهای زیاد برای انجام داشتن
softest U نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softer U نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft U نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
floats U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
CD U DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs U DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
yard man U کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
e. of pleas U دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
congregationalism U استقلال هرکلیسا برای اداره کارهای قضایی وانتظامی خود
office U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
offices U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
background U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds U سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
job U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
stream U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
payola U وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
jobs U تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
streams U تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
verification U بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
prodos U سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
foregrounding U اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
vacation sittings U جلسات دادگاه که در فاصله دو اجلاس برای کارهای مهم و ضروری تشکیل میشود
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
precision U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
writes U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
multiple U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
write U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
scratch file U ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود
z buffer U محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
work file U فضای کاری که برای کار جاری اشغال شده است
current asset cycle U زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
language U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
drivel U اب دهان جاری ساختن از دهن یا بینی جاری شدن دری وری سخن گفتن
customs of the services U مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
basics U سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basic U سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
flexibility U توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
address U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
graphics U تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
addressed U قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
profile U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
privacy act of قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
diabolize U کارهای شیطانی کردن
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
to pry into a person affairs U در کارهای کسی فضولی کردن
to fly with the owl U کارهای شبانه کردن شبگردی کردن
extending U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
storage U دیسک برای ذخیره داده
current cost accounting حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
audit U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audits U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
auditing U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
audited U توجه کردن به کارهای انجام شده توسط کامپیوتر
coordination U سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
reserved for unexpired risks U ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
ccd U محفظه هایی برای ذخیره داده
contingency retention stock U اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
capacity U فضای فراهم برای ذخیره سازی
capacities U فضای فراهم برای ذخیره سازی
storage U بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
storage U ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
call-ups U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
read U ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
register U تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
call-up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
registering U تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
call up U تقاضا برای نمایش اطلاعات ذخیره شده
register U محل ذخیره سازی برای داده کنترل
storing U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
store U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
storage U فضای لازم برای ذخیره سازی داده
The squirrels are storing up nuts for the winter. U سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
contingency support stocks U اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
floppy disks U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
registers U محل ذخیره سازی برای داده کنترل
plants U ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
integers U دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
integer U دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
registers U تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
floppy disk U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppy discs U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
plant U ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا
floppy U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
floppies U حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
registering U محل ذخیره سازی برای داده کنترل
reads U ترتیب رویدادها برای ذخیره و بازیابی داده
R/W cycle U ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده
archive U ذخیره سازی داده برای مدت طولانی
tapped U از شیر اب جاری کردن
flows U جریان جاری کردن
jets U مانندفواره جاری کردن
jet U مانندفواره جاری کردن
jetted U مانندفواره جاری کردن
jetting U مانندفواره جاری کردن
flow U جریان جاری کردن
tap U از شیر اب جاری کردن
tapping U از شیر اب جاری کردن
flowed U جریان جاری کردن
pronounce the formula of a specified U صیغه جاری کردن
blood U خون جاری کردن
normal U قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
media U هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
microprogram U وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
overhead U کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود
recall U بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
put and take fishing U انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
recalled U بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
recalls U بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
IFF U استاندارد برای فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-CD
names U نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
densities U دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
density U دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
cassettes U نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
scratches U فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
capacitance U توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
cassette U نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
scratched U فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
name U نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
scratch U فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratching U فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
emanates U جاری شدن تجلی کردن
emanating U جاری شدن تجلی کردن
emanate U جاری شدن تجلی کردن
emanated U جاری شدن تجلی کردن
tiffs U قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
circular U صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
receivers U ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
receiver U ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
media U مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و.
tag image file format U قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
fosdic U وسیله ذخیره سازی برای داده کامپیوتری با استفاده از میکروفیلم
registering U فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
string U فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
post offices U محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
post office U محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
reserved character U فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
circulars U صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
buckets U فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
registers U فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
diskless workstation U ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد
bucket U فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
leading zero U رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com