English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (6952 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
storing U انباره
storing U انبار
storing U مخزن
storing U ذخیره اندوخته
storing U موجودی
storing U مغازه دکان
storing U فروشگاه
storing U اندوختن انبار کردن
storing U ذخیره کردن
storing U ذخیره
storing U دکان ذخیره
storing U انبارکردن
storing U انبار ناو
storing U مغازه بزرگ
storing U اندوختن
storing U دخیره کردن
storing U انبارکردن اندوخته
storing U ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
storing U ثباتی درCPU که حاوی آدرس محل بعدی دستیابی است
storing U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
storing U سیستم ارتباطی پست الکترونیکی که پیام را پیش از ارسال مجدد ذخیره میکند
storing U می باقی می ماند
storing U سیستم ذخیره سیگنال کنترل ارتباطی در کامپیوتر به صورت برنامه
storing U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
storing U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
storing U انباره کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
block storing U کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
block storing U انبار کردن بارهای قوال
image storing tube U لامپ ایکونوسکپ
The squirrels are storing up nuts for the winter. U سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com