Perdic | floated | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 18 (9058 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	floated U	جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
	floated U	بستنی مخلوط با شربت وغیره
	floated U	شناور شدن شناور بودن
	floated U	شناور ساختن روی اب ایستادن
	floated U	سوهان زدن
	floated U	شناور
	floated U	شناور شدن
	floated U	غوطه ور شدن پر شدن تا انتهی سر ریز شدن کالای اضافه برفرفیت انبار
	floated U	هاله
	floated U	ماله چهارسو
	floated U	چوب پنبه
	floated U	ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
	floated U	شناور ساختن در هوا معلق بودن
	floated U	روی اب نگهداشتن شناور
	floated U	تبدیل آدرس اعشاری به آدرس مطلق
	floated U	فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
	floated U	اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
	floated U	شناور بودن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)