English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
toolbox U جعبه حاوی قط عات لازم برای تعمیر , نگهداری و نصب قط عات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
service time window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
meanest U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
meaner U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
mean U متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
housekeeping U امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
containers U جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container U جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
CD U جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
CDs U جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
cinerarium U [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
archive U فایلی که حاوی داده قدیمی است ولی برای مراجعه در آینده نگهداری میشود
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
modification kit U جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
maintenance U نگهداری و تعمیر
maintenance U تعمیر و نگهداری
deadline U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadlines U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
position U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned U مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
upkeep U هزینه نگهداری و تعمیر
maintenance routine U روال تعمیر و نگهداری
maintenance work U کار تعمیر و نگهداری
repair kit U جعبه تعمیر
customer U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
serviced U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
remote servicing U تعمیر و نگهداری از راه دور
remote maintenance U تعمیر و نگهداری از راه دور
maintenance shop U کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
customers U نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
service U بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
fit call U رده یکم تعمیر و نگهداری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
printed U فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است
print U فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است
prints U فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
custodian U فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodians U فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
shell U جعبه حاوی باروت
shells U جعبه حاوی باروت
shelling U جعبه حاوی باروت
smoke candle U جعبه حاوی عامل دودانگیز
Christmas tree U جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
Christmas trees U جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
d , top concept U تدابیر لازم برای رساندن سطح اماد سکو به سطح لازم در جبهه
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
VidCap U برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
executive information system U نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
mending U گردآوری شده برای تعمیر
magnetic tape U جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tapes U جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
cassettes U کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassette U کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
sensitivities U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivity U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
carry over <idiom> U برای بعد نگهداری کردن
hydration water U اب لازم برای ابش
raptatory U لازم برای شکار
raptatorial U لازم برای شکار
RFC U متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد تازه مط رح شده است واز کاربرق خواهد که متن را بررسی کند و توضیحات لازم را اضافه کند
utilities'man U متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
for keeps U برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
lay up <idiom> U ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
bone-house U [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
quorum U اکثریت لازم برای مذاکرات
climate for growth U شرایط لازم برای رشد
magic number U امتیاز لازم برای قهرمانی
mantling U مواد لازم برای پوشش
draw weight U نیروی لازم برای کشیدن زه
deep cycling U روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. U به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
product U ول مواد لازم برای تولید یک محصول
light is necessary to life U روشنایی برای زندگی لازم است
barrier material U مواد لازم برای ساختن موانع
operates U کل زمان لازم برای انجام یک کار
access time U زمان لازم برای پاسخگویی کامپیوتر
gear guard U جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
products U ول مواد لازم برای تولید یک محصول
check out time U زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
operated U کل زمان لازم برای انجام یک کار
operate U کل زمان لازم برای انجام یک کار
check out time U زمان لازم برای تخلیه محل
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
cassettes U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
microprogram U وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
cassette U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
bit map U ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
damp land pit curing U نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
compacts U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
storage U فضای لازم برای ذخیره سازی داده
ineligibly U بدون داشتن شرایط لازم برای انتخاب
developments U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development U زمان لازم برای توسعه محصول جدید
adding U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
quorum U حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
compacted U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
canonical time unit U زمان لازم برای طی مسافتی معادل یک رادیان
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
adds U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
compacting U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compact U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
proceed time U زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
add U زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
engineered performance U زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
topping lift U طناب وصل به دکل برای نگهداری تیر اصلی افقی
pontage U مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
compacts U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
pack U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
cure time U زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
compact U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacted U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacting U کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
limen U کمترین تحریک عصبی که برای ایجاداحساس لازم است
packs U قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
pounding U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounded U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
off screen buffer U فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
pounds U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
preventative U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
external U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
executing U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
powered U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
executes U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executed U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
execute U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
gibberish U اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
externals U سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
footprint U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
footprints U شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
disorderly close down U آسیبی در سیستم که اخطار لازم برای قط ع طبیعی نداده است
half thickness U ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
shook U : مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
current asset cycle U زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
carrying U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
macronutrient U ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
decompression table U جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
warm-up U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
carry U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carried U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
orbital injection U دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
carries U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
worded U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
multimedia U CP که قط عات لازم برای اجرای نرم افزار چند رسانهای دارد
word U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
cycled U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycles U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
warm-ups U روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
sizes U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
disrepair U احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
store U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
storing U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
fishnet U نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
fetch U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
masters U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
packing U عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
fetches U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetched U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
master U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
mastered U مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
articled U کسیکهاستخدام شده و مشغول فراگیری دانش لازم برای کار خود میباشد
foot pound مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
allocation U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
allocations U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
circularization U تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
objects U فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
objecting U فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
objected U فایلی که حاوی کد اصلی برای تابع یا برنامهای است
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com