English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
counterflak U اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
flad suppression U اتش خنثی کننده ضد پدافندهوایی
effectiveness clock U دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
air defense artillery fire unit U سکوی توپخانه پدافندهوایی
air defense artillery fire unit U یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
air defense artillery controller U مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
engagement control U کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
surface mission U پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
mobile employment U استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
zmarker beacon U نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
flak U توپخانه پدافند هوایی
air defense artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air defense emergency U وضعیت اضطراری پدافندهوایی
air defense sector U منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
army airdefense command post U پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
air defense weapon control case U روش استفاده از کلاهک اتمی در جنگ افزارهای پدافندهوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
missile monitor U نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
weapons tight U جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
anti aircraft U پدافند هوایی
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
air defense U پدافند هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
flak U توپخانه ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
active air defense U پدافند عامل هوایی
integrated defense U پدافند هوایی توام
air defense element U عنصر پدافند هوایی
air defense command U فرماندهی پدافند هوایی
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
denial U ممانعت ازدشمن عملیات ممانعتی
denials U ممانعت ازدشمن عملیات ممانعتی
aerial field artillery U توپخانه محمول هوایی
rules of engagement U روشهای درگیری پدافند هوایی
sector commander U فرمانده ناحیه پدافند هوایی
air defense sector U منطقه ماموریت پدافند هوایی
area air defense commander U فرمانده منطقه پدافند هوایی
air defense ship U ناو مخصوص پدافند هوایی
vital area U منطقه حیاتی پدافند هوایی
interdiction U ممانعت کردن عملیات یا اتش ممانعتی
interdict U ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
air and naval gunfire U اتش توپخانه دریایی و هوایی
ask ask U توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
weapons hold U فرمان اتش قطع در پدافند هوایی
faker U هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
air defense direction center U مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
splashed U در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
missile master U دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
air spot U تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
flad suppression U تیر ممانعتی روی جنگ افزارهای پدافند هوایی
filter center U مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
parrot U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted U وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
battery integration end radar display U وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
bombardment U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardments U گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
interlocking U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
mauler U نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
seen fire U اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
preventer U ممانعت کننده
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
preventive U عامل ممانعت جلوگیری کننده
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
air operations U عملیات هوایی
air transport operation U عملیات ترابری هوایی
air area operations U عملیات منطقه هوایی
airmobile operations U عملیات متحرک هوایی
air offensive U عملیات افندی هوایی
tactical air operation U عملیات تاکتیکی هوایی
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
aerial port squadron U گردان عملیات بارانداز هوایی
air ground section U قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
aerospace U فضای هوایی بالای منطقه عملیات
air ground system U سیستم عملیات مشترک زمینی و هوایی
air facility U تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
air inst alations U تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
suppressive U خنثی کننده
negator U خنثی کننده
break off U فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
mine strilizer U خنثی کننده مین
counter agent U عامل خنثی کننده
compensating errors U خطاهای خنثی کننده
sterilizer U خنثی کننده مین
neutralization fire U تیر خنثی کننده
intruder operation U تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
compensating coil U سیم پیچ خنثی کننده
neutralization U بی اثر کردن خنثی کننده
exploratory hunting U عملیات اکتشافی و خنثی کردن مین یا مین روبی
air frieghting U بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
counteractive U خنثی کننده دارای عمل متقابل
flash suppressor U خنثی کننده شعله دهانه توپ
pack artillery U توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
observers U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer U نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
service element U عنصرشرکت کننده در عملیات عنصرخدماتی
air intercept U رهگیری کننده هوایی
aircontroller U کنترل کننده هوایی
control ship U ناو کنترل کننده عملیات دریایی
service component U نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
area coordination group U گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
way point U ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
nuisance raid U تک هوایی ایذایی تک مضطرب کننده
islands U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
component change order U دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
range markers U علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
barrier combat air patrol U گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
harassing U عملیان ایذایی عملیات ایذایی هوایی
air raid reporting control ship U گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
air transport allocations board U هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
freddie U اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
marker circle U دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
unit emplaning U در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
parameter U کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
carried U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
flags U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flag U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
carry U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
parameters U کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
stern attack U در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
arrests U جلوگیری کردن ممانعت کردن ممانعت
arrest U جلوگیری کردن ممانعت کردن ممانعت
arrested U جلوگیری کردن ممانعت کردن ممانعت
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
compensating winding U سیم پیچ تعادلی سیم پیچ خنثی کننده
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
automonitor U ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
defense U پدافند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com