English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scope U هدف عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
redundancies U اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
redundancy U اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
region U ناحیه عملیات
regions U ناحیه عملیات
integrated U محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
job U استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
jobs U استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
machine U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machined U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machines U ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
floppy discs U ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy disk U ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy disks U ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
logical U خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
logic U ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
standby U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
standbys U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
string U عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
arithmetic U عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
launch U اجرای حمله شروع عملیات
launched U اجرای حمله شروع عملیات
launches U اجرای حمله شروع عملیات
launching U اجرای حمله شروع عملیات
flop U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
notation U عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation U عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
notations U عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notations U عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
abort U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborted U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborting U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborts U متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
interlock U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks U وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
crash U پایان عملیات کامپیوتر
crashed U پایان عملیات کامپیوتر
crashes U پایان عملیات کامپیوتر
crashing U پایان عملیات کامپیوتر
crashingly U پایان عملیات کامپیوتر
feint U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feint U تظاهر به عملیات تظاهرات
feint U حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinted U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinted U تظاهر به عملیات تظاهرات
feinted U حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinting U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinting U تظاهر به عملیات تظاهرات
feinting U حرکت فریبنده عملیات دروغین
feints U حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feints U تظاهر به عملیات تظاهرات
feints U حرکت فریبنده عملیات دروغین
status U یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
circuit U مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuit U یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuits U مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuits U یچ کردن عملیات انجام میدهد
hand U سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
hand U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
handing U سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
handing U سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
reprisal U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisals U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
measure U عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
runaway U عملیات کنترل نشده یک وسیله یا کامپیوتر
procedural U زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند
treatment U عملیات
treatments U عملیات
zero hour U ساعت شروع عملیات
task force U نیروی اجرای عملیات
task forces U نیروی اجرای عملیات
aerospace U فضای هوایی بالای منطقه عملیات
supervisor U ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
supervisors U ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
operational U قابل استفاده مربوط به عملیات
operational U اطلاعات درباره عملیات طبیعی سیستم
finishing U عملیات تکمیل
time U اندازه گیری زمان یک عملیات
timed U اندازه گیری زمان یک عملیات
times U اندازه گیری زمان یک عملیات
concurrence U تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
initiative U ابتکار عملیات
initiatives U ابتکار عملیات
universal U مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
guide U کشتی فرماندهی عملیات
guided U کشتی فرماندهی عملیات
guides U کشتی فرماندهی عملیات
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
general U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
generals U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
panel U یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
panels U یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
Other Matches
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
operations U عملیات
op U عملیات
operation U عملیات
operation center U مرکز عملیات
counter battery U عملیات ضد اتشبار
operating program U برنامه عملیات
concrete operations U عملیات عینی
campaigns U عملیات جنگی
terrain U زمین عملیات
operation manager U مدیر عملیات
phased U مرحله عملیات
phases U مرحله عملیات
operations personal U پرسنل عملیات
operations research U تحقیق در عملیات
operations room U اتاق عملیات
rehearsals U تکرار عملیات
rehearsal U تکرار عملیات
over the beach operations U عملیات ساحلی
over the beach operations U عملیات کرانهای
phase U مرحله عملیات
campaigning U عملیات جنگی
operationally ready U حاضر به عملیات
conversational operation U عملیات محاورهای
campaigned U عملیات جنگی
continuity of operations U تسلسل عملیات
campaign U عملیات جنگی
continuity of operations U مداومت عملیات
operation map U نقشه عملیات
operation overlay U کالک عملیات
parallel operation U عملیات موازی
flight operations U عملیات پرواز
offenses U عملیات تعرضی
offenses U عملیات افندی
espial U عملیات جاسوسی
heat treatment U عملیات حرارتی
electrochemical treatment U عملیات الکتروشیمایی
hot dogging U عملیات نمایشی
action U جنگ عملیات
offence U عملیات افندی
offence U عملیات تعرضی
harassing actions U عملیات ایذایی
delays U عملیات تاخیری
delaying U عملیات تاخیری
delay U عملیات تاخیری
phasing U مراحل عملیات
formal operations U عملیات صوری
f.of operations U حوزه عملیات
global operation U عملیات سراسری
external operation U عملیات خارجی
action U عملیات جنگی
immediate action U عملیات فوری
delay action U عملیات تاخیری
nature of the operation U ماهیت عملیات
divert action U عملیات مخالف
night operations U عملیات شبانه
covert operations U عملیات پنهانی
infiltration U عملیات نفوذی
covert operations U عملیات مخفی
countermine U عملیات ضد مین
manual operation U عملیات دستی
logical operations U عملیات منطقی
limiting operation U عملیات محدودکننده
actions U جنگ عملیات
actions U عملیات جنگی
earth work U عملیات خاکی
dry run U عملیات جنگی
destructive operation U عملیات مخرب
deputy for operations U معاونت عملیات
denial operations U عملیات ممانعتی
delaying action U عملیات تاخیری
counter military U ضد عملیات نظامی
concept of operations U تدبیر عملیات
scope U منظور از عملیات
assistant chief of staff, g (operations U معاونت عملیات
autonomous operation U عملیات مستقل
base of operations U پایگاه عملیات
base operation U عملیات پایگاهی
block operation U عملیات بلوک
building operations U عملیات ساختمانی
autonomous operation U عملیات ازاد
spial U عملیات جاسوسی
hostility U عملیات خصمانه
hostilities U عملیات خصمانه
business type operation U عملیات تجارتی
business type operation U عملیات کامپیوتری
centre of activities U مرکز عملیات
chemical operations U عملیات شیمیایی
serial operation U عملیات سری
action deferred U تامل در عملیات
string operation U عملیات رشتهای
Construction works . U عملیات ساختمانی
Military operations. U عملیات نظامی
Counter – espionage operations k. U عملیات ضد جاسوسی
war room U اتاق عملیات
airmobile operations U عملیات هوارو
theater of operations U صحنه عملیات
airborne battlefield U عملیات هوابرد
terminal operations U عملیات اسکلهای
terminal operations U عملیات بارانداز
amphibious operation U عملیات اب خاکی
thermal treatment U عملیات گرمایی
area of operation U منطقه عملیات
arithmetic operation U عملیات حسابی
synchronous operation U عملیات همزمان
surface treatment U عملیات سطحی
radius U شعاع عملیات
plan of action U طرح عملیات
earthworks U عملیات خاکی
closing U خاتمه عملیات
offensive U عملیات افندی
rescue operation U عملیات نجات
offensives U عملیات افندی
sabotages U عملیات تخریبی
sabotaging U عملیات تخریبی
sabotaged U عملیات تخریبی
computer operation U عملیات کامپیوتر
sabotage U عملیات تخریبی
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
air operations U عملیات هوایی
process chart U نقشه عملیات
pseudooperation U شبه عملیات
psychological operations U عملیات روانی
flow charts U شمای عملیات
subversives U عملیات براندازی
subversive U عملیات براندازی
counter-espionage U عملیات ضدجاسوسی
counter espionage U عملیات ضدجاسوسی
flow chart U شمای عملیات
scene of action U صحنه عملیات
combat information center U اطاق عملیات
air surface zone U منطقه عملیات ضد زیردریایی
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
cycle U دوره عملیات یابازی
air offensive U عملیات افندی هوایی
air transport operation U عملیات ترابری هوایی
exercise code word U رمز عملیات مانور
amphibious squadron U گردان عملیات اب خاکی
espial officer U افسر عملیات جاسوسی
retirement U عملیات عقب روی
amphibious demonstration U عملیات اب خاکی نمایشی
cycles U دوره عملیات یابازی
computer operations manager U مدیر عملیات کامپیوتر
log U ضبط مجموعهای از عملیات
civil military action U عملیات مردم یاری
civil affairs U عملیات مردم یاری
amphibious demonstration U عملیات نمایشی اب خاکی
airmobile operations U عملیات متحرک هوایی
logs U ضبط مجموعهای از عملیات
external operation U عملیات خارج از مملکت
cycled U دوره عملیات یابازی
civic action U عملیات مردم یاری
electroplating shop U کارگاه عملیات گالوانیزهای
chief of naval operations U فرمانده عملیات دریایی
field officer U افسر عملیات صحرایی
antisubmarine search U عملیات تجسس ضد زیردریایی
black market operations U عملیات بازار سیاه
cease U قطع کردن عملیات
reconnoitres U عملیات اکتشافی کردن
ceases U قطع کردن عملیات
ceasing U قطع کردن عملیات
reconnoitered U عملیات اکتشافی کردن
reconnoitering U عملیات اکتشافی کردن
contingency plan U طرح عملیات احتمالی
reconnoiters U عملیات اکتشافی کردن
combat operations U مرکز عملیات رزمی
psychological warfare U عملیات جنگ روانی
reconnoitred U عملیات اکتشافی کردن
control center U مرکز کنترل عملیات
reconnoitring U عملیات اکتشافی کردن
reconnoitre U عملیات اکتشافی کردن
ceased U قطع کردن عملیات
area security U تامین منطقه عملیات
armor sweep U عملیات پاکسازی زرهی
air area operations U عملیات منطقه هوایی
agendum U دستورکار برنامهء عملیات
containing action U عملیات احاطهای بازدارنده
aerospace projection operations U بالای منطقه عملیات
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com