English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 14 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
delays U تاخیر
delays U به تاخیر افتادن تاخیرکردن
delays U بتاخیرانداختن تعلل
delays U درنگ
delays U عملیات تاخیری
delays U به تاخیر انداختن
delays U دیرکرد
delays U وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
delays U خیر داده کاملاگ خوانده میشود
delays U دوباه تولید میشود و به ورودی برمی گردد
delays U یچ بسته به دیگری عبور میکند
delays U مدت زمانی که چیزی دیرتر از برنامه ریزی انجام شود
delays U خیری ایجاد کردن در چیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Delays are dangerous. <proverb> U کار امروز به فردا مینداز.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com