Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
two man rule
U
قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
p sanction
U
حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
copyrights
U
عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
copyright
U
عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
busied
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
arithmetic
U
توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
approval by acclamation
U
تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
fix someone up with someone
<idiom>
U
واسطه برای قرار ملاقات دونفر
reenactment
U
تصویب مجدد قانون
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
rogation
U
تصویب قانون بوسیله مراجعه باراء عمومی
card
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
cards
U
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
statute of fraud
U
قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
match foursome
U
مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
appearance money
U
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
mission , oriented
U
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
volumenometer
U
التی که به وسیله ان بااستفاده از قانون .....حجم چیزی را می سنجند
mediums
U
وسیله انجام کار
medium
U
وسیله انجام کار
comparator
U
وسیله انجام مقایسه
labor of love
<idiom>
U
انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
airborne vehicle
U
وسیله انجام عملیات هوابرد
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
lobbied
U
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobby
U
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbies
U
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
write
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
cycles
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
techniques
U
فنون انجام کار یا تولید وسیله
technique
U
فنون انجام کار یا تولید وسیله
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
facility
U
وسیله یاساختاری که انجام کاری را ساده میکند
practical extraction and report language
U
برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
synchronizer
U
وسیلهای که با دریافت سیگنال از وسیله دیگر کاری را انجام دهد
bi directional
U
انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
idlest
U
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idled
U
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idle
U
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idles
U
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
duty rated
U
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
simple
U
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler
U
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest
U
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
routed
U
اجتماع برای اشوب یا کارخلاف قانون
routs
U
اجتماع برای اشوب یا کارخلاف قانون
rout
U
اجتماع برای اشوب یا کارخلاف قانون
registers
U
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering
U
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register
U
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
To bring two persons face to face .
U
دونفر رابا هم روبروکردن
querying
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
Viewdata
U
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
steady state
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
squeezes
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezing
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeeze
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
come between
<idiom>
U
درروابط دونفر دخالت کردن
privacy act of
قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
asynchronous
U
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
duopoly
U
انحصار فروش کالا بین دونفر
dedication
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications
U
در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
for doing it
U
برای انجام ان
notification
U
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
backwards
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backward
U
روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
potential
<adj.>
U
[توانایی برای انجام کاری]
undertake
U
توافق برای انجام کاری
mission essential
U
ضروری برای انجام ماموریت
sit tight
<idiom>
U
صبور برای انجام کاری
demand
U
تقاضا برای انجام چیزی
undertaken
U
توافق برای انجام کاری
undertakes
U
توافق برای انجام کاری
demanded
U
تقاضا برای انجام چیزی
demands
U
تقاضا برای انجام چیزی
law calf
U
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
early token release
U
در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
amphibian vehicle
U
وسیله نقلیه برای خشکی و اب
authorizes
U
اجازه دادن برای انجام کاری
invoked
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
invokes
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
helps
U
روش آسانتر برای انجام کاری
technique
U
روش با مهارت برای انجام کاری
techniques
U
روش با مهارت برای انجام کاری
helped
U
روش آسانتر برای انجام کاری
authorizing
U
اجازه دادن برای انجام کاری
invoking
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
authorises
U
اجازه دادن برای انجام کاری
help
U
روش آسانتر برای انجام کاری
decisions
U
تصمیم گیری برای انجام کاری
decision
U
تصمیم گیری برای انجام کاری
authorising
U
اجازه دادن برای انجام کاری
authorize
U
اجازه دادن برای انجام کاری
to have done
U
برای کسی
[دیگر]
انجام دادن
prone
U
سرازیر مستعد برای انجام کار
do one's thing
<idiom>
U
انجام کار پر لذت برای شخص
to invite somebody to do something
U
کسی را برای انجام کاری فراخواندن
turn out
<idiom>
U
رفتن برای دیدن یا انجام کاری
operated
U
کل زمان لازم برای انجام یک کار
invoke
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
operates
U
کل زمان لازم برای انجام یک کار
set the pace
<idiom>
U
برای انجام کارها رقابت ایجادکردن
up to one's ears in work
<idiom>
U
کارهای زیاد برای انجام داشتن
farm out
<idiom>
U
شخص دیگری برای انجام کار
bar
U
توقف کسی برای انجام کاری
bars
U
توقف کسی برای انجام کاری
operate
U
کل زمان لازم برای انجام یک کار
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence.
U
قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
threesome
U
مسابقه گلف بین یک نفر و دونفر دیگر که به نوبت ضربه می زنند
threesomes
U
مسابقه گلف بین یک نفر و دونفر دیگر که به نوبت ضربه می زنند
cowlstaff
U
چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
exchange of notes
U
نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
lease
U
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
sub-
U
کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
multi purpose vehicle
U
وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
leases
U
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
cases
U
پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
ascender
U
وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
check out time
U
زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
case
U
پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
pools
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
covenantor
U
اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
authorises
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
put up to
<idiom>
U
وسوسه کردن کسی برای انجام چیزی
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
authorizes
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
processes
U
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
authorizing
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
aircraft mission equipment
U
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
twist one's arm
<idiom>
U
مجبور کردن شخص برای انجام کاری
add
U
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
adding
U
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
adds
U
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
keep after
<idiom>
یادآوری مکرر به کسی برای انجام کاری.
authorising
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
overslaugh
U
بخشودگی از کاری برای انجام کار بزرگتر
process
U
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
authorize
U
اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
pooled
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
get one's own way
<idiom>
U
اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
to try hard to do something
U
تقلا کردن برای انجام دادن کاری
macro
U
تابع و دستورات برای انجام عمل ماکرو
to make an effort to do something
U
تلاش کردن برای انجام دادن کاری
pool
U
عده کارمند اماده برای انجام امری
else rule
U
قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
double team
U
تیم دونفره
individual pursuit
U
تعقیبی دونفره
ballroom dancing
U
رقصهای دونفره
two man block
U
دفاع دونفره
mixed doubles
U
دونفره مختلط
pairs
U
تیم دونفره
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
button
U
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoning
U
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoned
U
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
prom
U
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
coupler
U
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
verifier
U
وسیله مخصوص برای تشخیص داده ورودی
accepting
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepts
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accept
U
سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
horn socket
[وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود]
proms
U
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
appliances
U
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
appliance
U
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
reliability
U
توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com