English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 22 (7230 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interfaces U وجه مشترک
interfaces U دفتر مشترک قسمتها
interfaces U سطح مشترک
interfaces U میانجی
interfaces U کامپیوتری که ارسال داده بین پردازنده و ترمینال یا شبکه را کنترل میکند
interfaces U یچ بسته که با جریان داده کار میکند
interfaces U و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
interfaces U تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interfaces U استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
interfaces U نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
interfaces U استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
interfaces U مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
interfaces U که شامل : کانال ورودی /خروجی
interfaces U پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interfaces U مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
interfaces U مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
interfaces U واسط واحد پردازش و باس IEEE
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U فاصل
interfaces U رابط
interfaces U وصل کردن از طریق رابط
interfaces U واسط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com