English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 22 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
interfaces U وجه مشترک
interfaces U دفتر مشترک قسمتها
interfaces U سطح مشترک
interfaces U میانجی
interfaces U کامپیوتری که ارسال داده بین پردازنده و ترمینال یا شبکه را کنترل میکند
interfaces U یچ بسته که با جریان داده کار میکند
interfaces U و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
interfaces U تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interfaces U استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
interfaces U نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
interfaces U استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
interfaces U مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
interfaces U که شامل : کانال ورودی /خروجی
interfaces U پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interfaces U مدار کامپیوتری را اتصالی که به داده موازی امکان ارسال و دریافت میدهد.
interfaces U مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
interfaces U واسط واحد پردازش و باس IEEE
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U فاصل
interfaces U رابط
interfaces U وصل کردن از طریق رابط
interfaces U واسط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com