Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 17 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lobby
U
تحمیل گری کردن
lobby
U
راهرو دالان
lobby
U
سالن انتظار
lobby
U
سالن هتل و مهمانخانه
lobby
U
سخنرانی کردن
lobby
U
برای گذراندن لایحهای
lobby
U
سخنرانی وتبلیغات کردن
lobby
U
گروه فشار
lobby
U
دالان
lobby
U
راهرو
lobby
U
سرسرا
lobby
U
تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to lobby against
[for]
somebody
U
سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف
[طرفداری از]
کسی
fire lobby
U
اتشبند
lobby-entry
U
راهرو
lobby-entry
U
مدخل
end lobby-entry
U
مدخل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com