Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
new person
<idiom>
U
شخص دیگری شدن ،بهترشدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
burglaries
U
ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
burglary
U
ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
lure
U
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lured
U
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lures
U
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
luring
U
طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
direct objects
U
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
direct objects
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
indirect objects
U
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
indirect objects
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
object
U
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
object
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objected
U
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objected
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objecting
U
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objecting
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
objects
U
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objects
U
ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
neutral
U
سیستمی که پاس ولتاژ و صفر دست در آن بیانگر اعداد با دیگری 100 است
message
U
اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
messages
U
اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
join
U
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joined
U
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joins
U
دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
word
U
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
word
U
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
worded
U
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
worded
U
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
relative
U
آنچه با دیگری مقایسه شود
link
U
دادهای که در فایل یا برنامه کاربردی دیگری به آن مراجعه شده است
machine
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machined
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machines
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
stop
U
زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stopped
U
زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stopping
U
زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stops
U
زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
global
U
را با دیگری در متن عوض میکند
globally
U
را با دیگری در متن عوض میکند
remainder
U
حالتی که وجودیافتن امری منوط به تحقق امر دیگری باشد
pedestal
U
میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
pedestals
U
میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
gateway
U
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
gateways
U
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
language
U
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
languages
U
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
slave
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaved
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaves
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaving
U
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
interlock
U
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlock
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked
U
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocked
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocking
U
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocking
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks
U
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocks
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
nest
U
بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود
nests
U
بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود
adjacent
U
دو گرهای که توسط مسیری به هم وصل اند که هیچ گره دیگری به آن وصل نیست
slide
U
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slides
U
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
trust
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
background
U
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
backgrounds
U
چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
verification
U
بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
foist
U
چیزی را بجای دیگری جا زدن
supersede
U
جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
superseded
U
جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
supersedes
U
جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
superseding
U
جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
impersonation
U
نقش دیگری رابازی کردن
stack
U
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacked
U
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks
U
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
release
U
اعراض از حق به نفع دیگری
released
U
اعراض از حق به نفع دیگری
releases
U
اعراض از حق به نفع دیگری
media
U
کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
peripheral
U
آنچه ضروری نیست یا متصل به چیز دیگری است
post
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post-
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posted
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posts
U
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
intervention
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
serial
U
کلمات داده که یکی پس از دیگری روی باس موازی ارسال می شوند
serials
U
کلمات داده که یکی پس از دیگری روی باس موازی ارسال می شوند
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
namesake
U
کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
namesakes
U
کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
successive
U
آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
imposters
U
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
Other Matches
to grow better
U
بهترشدن
to change for the better
U
بهترشدن
improvements
U
بهترشدن بهسازی
better
U
: بهترکردن بهترشدن
improvement
U
بهترشدن بهسازی
to change for the better
U
تبدیل به بهترشدن
subrogate
U
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
recode
U
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letters
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another
U
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
countersignature
U
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
t' other
U
دیگری
tother
U
دیگری
another
U
دیگری
thirds
U
به دیگری
third
U
به دیگری
others
U
متفاوت دیگری
in turn
<idiom>
U
یکی پس از دیگری
other
U
متفاوت دیگری
onother's money
U
پول دیگری
at second hand
U
از قول دیگری
consecutively
U
یکی پس از دیگری
We have no other way (alternative).
U
را ه دیگری نداریم
common of pasturage
U
حق چرادرزمین دیگری
follow suit
<idiom>
U
از دیگری تقلیدکردن
at another time
U
در زمان دیگری
heteronomous
U
پیروقانون دیگری
sequentially
U
یکی پس از دیگری به ترتیب
impersonate
U
خودرابجای دیگری جا زدن
predecease
U
مرگ قبل از دیگری
another kettle of fish
<idiom>
U
کاملا متفاوت از دیگری
serially
U
یکی پس از دیگری یا در سری
shuffle off
U
بدوش دیگری گذاردن
impersonates
U
خودرابجای دیگری جا زدن
impersonating
U
خودرابجای دیگری جا زدن
transplants
U
درجای دیگری نشاندن
another
U
کسی
[چیز]
دیگری
to feel for another
U
برای دیگری متاثرشدن
one country or another
U
این یا یک کشور دیگری
personify
U
رل دیگری بازی کردن
transport
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
transported
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
transporting
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
transports
U
انتقال از یک مسیر به دیگری
transplant
U
درجای دیگری نشاندن
transplanted
U
درجای دیگری نشاندن
transplanting
U
درجای دیگری نشاندن
assumpsit
U
تقبل دیون دیگری
through the grapevine
<idiom>
U
از اشخاص دیگری پرسیدن
alternately
U
تغییر از یکی به دیگری
take the words out of someone's mouth
<idiom>
U
حرف دیگری راقاپیدن
i had no a
U
شق دیگری نبودکه اختیارکنم
i had no a
U
چاره دیگری نداشتم
highbinder
U
جاسوس یا مراقب دیگری
heteronomy
U
پیروی از قانون دیگری
eye baby
U
دیگری که به او نگاه میکند
follow in one's footsteps (tracks)
<idiom>
U
دنبال روی دیگری
impersonated
U
خودرابجای دیگری جا زدن
detinue
U
ضبط مال دیگری
convert
U
تغییر چیزی به دیگری
converted
U
تغییر چیزی به دیگری
breach of close
U
تجاوز به ملک دیگری
breach of a close
U
تجاوز به ملک دیگری
converts
U
تغییر چیزی به دیگری
copycat
<idiom>
U
تقلید از شخص دیگری
it is of a different kind
U
قسم دیگری است
predecease
U
قبل از دیگری مردن
converting
U
تغییر چیزی به دیگری
personifying
U
رل دیگری بازی کردن
ratios
U
نسبت یک عدد به دیگری
one after a
U
یکی درپی دیگری
personifies
U
رل دیگری بازی کردن
personified
U
رل دیگری بازی کردن
pestiferous
U
فاسدکننده اخلاق دیگری
metonymy
U
ذکرکلمهای بمنظور دیگری
subtraction
U
کم کردن یک عدد از دیگری
let a praise thee
U
بگذارد دیگری تورابستاید
ratio
U
نسبت یک عدد به دیگری
transfusible
U
قابل تزریق در جسم دیگری
transubstantiate
U
بجسم دیگری تبدیل کردن
rephrases
U
به طرز دیگری بیان کردن
vicarious authority
U
اختیار از طرف دیگری نمایندگی
overlaps
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
rephrasing
U
به طرز دیگری بیان کردن
vicariousness
U
خود را به جای دیگری گذاشتن
rephrased
U
به طرز دیگری بیان کردن
outdistancing
U
خیلی جلوتر از دیگری افتادن
outdistances
U
خیلی جلوتر از دیگری افتادن
rephrase
U
به طرز دیگری بیان کردن
outdistanced
U
خیلی جلوتر از دیگری افتادن
girlfriend
U
زنی که دوست زن دیگری است
transmutation
U
تبدیل عنصری بعنصر دیگری
outdistance
U
خیلی جلوتر از دیگری افتادن
girlfriends
U
زنی که دوست زن دیگری است
rights of way
U
حق عبور از روی ملک دیگری
drag in
<idiom>
U
پا فشاری روی موضوع دیگری
right of way
U
حق عبور از روی ملک دیگری
transfusable
U
قابل تزریق در جسم دیگری
i have no other place to go
U
جای دیگری ندارم که بروم
vest
U
واگذاری حقی یامالی به دیگری
vests
U
واگذاری حقی یامالی به دیگری
proxy
U
بنمایندگی دیگری رای دادن
overlap
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
hold at disposal
U
در اختیار دیگری نگهداری کردن
overlapped
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
he took a different view
U
نظریه دیگری اتخاذ کرد
ghostwrite
U
بنام شخص دیگری نوشتن
transmission
U
ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
common of piscary
U
حق ماهی گیری درابهای دیگری
interrupt
U
حرف دیگری را قطع کردن
interrupting
U
حرف دیگری را قطع کردن
interrupts
U
حرف دیگری را قطع کردن
augmenter
U
مقداری که به دیگری اضافه میشود
staged
U
اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
multiplicand
U
عددی که در دیگری ضرب شود
passing off
U
به اسم دیگری معامله کردن
delay
U
یچ بسته به دیگری عبور میکند
delaying
U
یچ بسته به دیگری عبور میکند
delays
U
یچ بسته به دیگری عبور میکند
to t.
U
بحقوق دیگری تجاوز کردن
to shift a burden
U
کاری رابدوش دیگری گذاشتن
relocation
U
انتقال به محل دیگری ازحافظه
match
U
تنظیم ثبات معادل با دیگری
matches
U
تنظیم ثبات معادل با دیگری
suffragan
U
تابع منطقه یاقسمت دیگری
transmissions
U
ارسال سیگنال ها از یک وسیله به دیگری
sublease
U
به مستاجر دیگری اجاره دادن
reword
U
باواژههای دیگری بیان کردن
pur autre vie
U
برای مدت عمر دیگری
personifier
U
مجسم کننده شخصیت دیگری
personator
U
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
are these a more apples
U
هیچ سیب دیگری هست
inherit
U
وارث شدن از دیگری گرفتن
unless you are otherwise engaged
U
اگر کار دیگری نداری
to be moved to another school
U
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to connect with a flight
U
به پرواز
[دیگری]
وصل شدن
unless otherwise agreed
U
اگر توافق دیگری نباشد
inheriting
U
وارث شدن از دیگری گرفتن
inherits
U
وارث شدن از دیگری گرفتن
rehousing
U
به جای دیگری اسکان دادن
throw down the gauntlet
<idiom>
U
به مبارزه یا چیز دیگری طلبیدن
to transubstantiate
U
به جسم دیگری تبدیل کردن
be a carbon copy
<idiom>
U
دقیقا مثل دیگری بودن
put words in one's mouth
<idiom>
U
چیزی را از زبان کس دیگری گفتن
pass the buck
<idiom>
U
مسئولیت خودرا به دیگری دادن
rub off
<idiom>
U
به شخص دیگری انتقال دادن
postfix
U
کلمه یا حرف نوشته شده پس از دیگری
migration
U
انتقال کاربران از یک سخت افزار به دیگری
presumption of survivorship
U
فرض زنده بودن پس از مرگ دیگری
That's quite another matter.
U
این که کاملا موضوع دیگری است.
modulus
U
باقی مانده پس از تقسیم یک عدد بر دیگری
to have a different view of
[ opinion about]
something
U
در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
to rap on the table
U
دست یا چیز دیگری روی زمین
to play off
U
از سر خود وا کردن و بجان دیگری انداختن
to exchange something
[for something]
U
معاوضه کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
conditional
U
فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
drift bolt
U
میخی که میخ دیگری رابا ان دراورند
comparisons
U
یکی از این دو از دیگری سریع تر است
lead in
U
چیزی که به چیز دیگری منتهی شود
synchronous
U
آنچه همان با دیگری اجرا شود.
multiplies
U
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
multiplied
U
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
comparison
U
یکی از این دو از دیگری سریع تر است
multiplying
U
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
loan word
U
واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
multiply
U
انجام عمل ضرب یک عدد در دیگری
vicarious work
U
کاری که کسی به جای دیگری بکند
alternate
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternated
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternates
U
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
That's another story.
U
این داستان
[قضیه]
دیگری است.
converts
U
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
This is a different thing altogether.
U
این کاملا" چیز دیگری است
something else again
<idiom>
بحث دیگری دارد، چیز دیگریست.
would just as soon
<idiom>
U
توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
compurgator
U
یادکننده سوگند برای تبرئه دیگری
Do you have any more luggage?
U
آیا چمدان یا بار دیگری دارید؟
killjoy
U
کسی که عیش دیگری را منقص میکند
killjoys
U
کسی که عیش دیگری را منقص میکند
paths
U
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
path
U
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
converting
U
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
farm out
<idiom>
U
شخص دیگری برای انجام کار
simultaneous
U
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
converted
U
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
convert
U
معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
sequential
U
عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
freeload
<idiom>
U
پذیرش غذا وخانه باهزینه دیگری
leave (someone) holding the bag
<idiom>
U
تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن
bloodsucker
U
کسی که از دیگری پول بیرون میکشد
oxidation
U
عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
Nothing more occurs to me .
U
چیز دیگری بنظرم نمی رسد
voyager
U
مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
voyagers
U
مسافر کشتی یا وسیله مسافری دیگری
ecesis
U
قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
self adjustment
U
انطباق خود بامحیط یا چیز دیگری
topwork
U
پیوند از جنس دیگری بدرخت زدن
to exchange something
[for something]
U
مبادله کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
heteronomy
U
انقیادوپیروی از فرامین وقوانین شخص دیگری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com