English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
malfunction U آنچه کامل کار نکند
malfunction U آنچه درست کار نکند
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
malfunctions U آنچه درست کار نکند
Other Matches
quamdiu bene se gesserit U تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
absit omen U خدا نکند
God (Heaven) forbid! U خدا نکند !
god defend U خدا نکند
heaven f. U خدا نکند
polarities U و قطعه کار نکند
polarity U و قطعه کار نکند
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
He wouldnt dare refuse. U سگ کیست که قبول نکند
You are not pulling my leg , are you ? U نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
She wI'll be a loser if she refuses. U اگر قبول نکند از کیسه اش رفته
permissible velocity U حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
inerrably U چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
Until a man has shown humility he cannot attain gr. <proverb> U آدم تا کوچکى نکند به بزرگى نمى رسد .
the eye is bigger than the belly <proverb> U نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
proselte of the gate U کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
one level address U تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
He has vowed not to gamble again. پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
trump card <idiom> U استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
back level U نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
raker U تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
defaults U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
defaults U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
default U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulted U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulting U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
virus U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
viruses U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
collapse pressure U حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
apprenticeship U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeships U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
knowledge U آنچه دانسته است
biased U آنچه اریب دارد
lightweights U آنچه سنگین نیست
lightweight U آنچه سنگین نیست
unwanted U آنچه لازم نیست
constants U آنچه تغییر نمیکند
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
constant U آنچه تغییر نمیکند
exclusive U آنچه شامل نمیشود
contiguous U آنچه اثر می گذارد
auxiliary U آنچه کمک میکند
protective U آنچه حافظت میکند
producing U آنچه تولید میکند
auxiliaries U آنچه کمک میکند
incoming U آنچه از خارج می آید
used U آنچه جدید نیست
authentic U آنچه درست است
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
movable U آنچه قابل حرکت است
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
third U آنچه بعد از دومین می آید
thirds U آنچه بعد از دومین می آید
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
availability U آنچه به آسانی بدست آید
removable U آنچه قابل جابجایی است
clearest U آنچه به سادگی فهمیده میشود
immediate U آنچه یکباره اتفاق افتد
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
transportable U آنچه قابل حمل است
simple U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
approximating U آنچه تقریبا درست است
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
identity U آنچه کسی یا چیزی است
identities U آنچه کسی یا چیزی است
efficient U آنچه که خوب کار میکند
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
simpler U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest U آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
unedited U آنچه ویرایش نشده است
preformatted U آنچه فرمت شده باشد
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
variables U آنچه قابل تغییر است
clear U آنچه به سادگی فهمیده میشود
residual U آنچه در پشت سر باقی می ماند
controllable U آنچه قابل کنترل است
computable U آنچه قابل محاسبه است
values U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
valuing U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
audible U آنچه قابل شنیدن است
chargeable U آنچه قابل شارژ است
dependent U آنچه به دلیلی متغیر است
variable U آنچه قابل تغییر است
value U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
characteristically U آنچه مخصوص یا ویژه است
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
flexible U آنچه قابل تغییر است
extensible U آنچه قابل گسترش است
clears U آنچه به سادگی فهمیده میشود
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
clearer U آنچه به سادگی فهمیده میشود
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
alterable U آنچه قابل تغییر است
prior U آنچه قبلاگ رخ داده است
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
finished U آنچه کامل شده است
convertible U آنچه قابل تبدیل است
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
convertibles U آنچه قابل تبدیل است
distant U آنچه در محلی قرار دارد
recognizably U آنچه قابل تشخیص است
recognizable U آنچه قابل تشخیص است
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
What soes not endure does not merit attachment . <proverb> U آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
durable U آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
interchangeable U آنچه قابل تغییر است
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
visible U آنچه قابل دیدن است
round U آنچه در دایره حرکت میکند
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
requirements U آنچه مورد نیاز است
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
alternated U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternates U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate U آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
magnetic U آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
contents U محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
blind U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
heuristic U آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
completed U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
originals U آنچه اول استفاده یا ساخته شود
damaged U آنچه آسیب یا رنج دیده است
preventive U آنچه مانع رویدادن چیزی شود
pre U آنچه قبلا توافق شده است
adjacent U آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
desktop U آنچه در بالا میز قرار دارد
accessible U آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
additional U آنچه جمع شده یا اضافه است
completing U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completes U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
desktop U آنچه روی میز انجام میشود
complete U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
logical U آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند
accidental U آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
erasable U آنچه قابل پاک شدن است
pre- U آنچه قبلا توافق شده است
selective U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
selectively U آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
undetected U آنچه تشخیص داده نشده است
ambiguity U آنچه به روشنی تعریف نشده است
ambiguities U آنچه به روشنی تعریف نشده است
hand-held U آنچه قابل نگهداری در دست است
easy to use U آنچه قابل فهم و انجام باشد
downloadable U آنچه قابل بار کردن است
addressable U آنچه قابل آدرس دهی است
unique U آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
magnet U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnets U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
Except what is mentioned in paragraph 3. U باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
frequent U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequented U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequenting U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequents U آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
centralized U آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
simultaneous U آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
unconditional U آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
incompatible U ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
uniquely U آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
continuous U آنچه بدون توقف ادامه یابد
optional U آنچه قابل انتخاب شدن باشد
unauthorized U آنچه باید مجوز داشته باشد
I spoke my mind. U آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
impulsive U آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
specifies U بیان واضح آنچه نیاز است
specify U بیان واضح آنچه نیاز است
specifying U بیان واضح آنچه نیاز است
successive U آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
available U آنچه قابل دستیابی یا خرید است
synchronous U آنچه همان با دیگری اجرا شود.
original U آنچه اول استفاده یا ساخته شود
blinds U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
blinded U آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com