English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 28 (7301 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
complete U کامل
complete U تمام
complete U کامل کردن انجام دادن
complete U بانجام رساندن
complete U تکمیل
complete U تکمیل کردن
complete U تام
complete U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete U آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
complete U خاتمه یافته یا کامل شده
complete U خاتمه دادن به یک کار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
complete substitution U جانشین کامل
complete substitution U جانشینی کالاها
complete substitution U وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
complete transaction U معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
rounds complete U فرمان تیر تمام
rounds complete U تیر تمام شد
complete sound U فشنگ کامل
complete oligopoly U انحصار چند جانبه کامل
complete ditch U گود کامل
complete ditch U گودبرداری کامل
complete game U یک بازی کامل از طرف توپزن
complete graph U گراف کامل
complete inventory U موجودی کامل
complete offence U جرم تام
It was a complete surprise to me . U کاملا" غافلگیر شدم
Shen wI'll the work be complete? U اینکار کی کامل می شود ؟
A complete shambles. Hotch -poych. U آش شله قلمکار (قاطی پاتی )
Recent search history Forum search
1از لحاظ دستوری امکانش هست که ترجمه کاملتری ارائه شود؟
1اينک که به لطف الهي و تلاش و کوشش خويش توانسته ايد دوره تحصيلي را در دانشکده ای ادبیات دانشگاه هرات با افتخار طي نماييد، صميمانه اين موفقيت را به شما و خانواده محترمتان تبريک مي گويم و اميدوارم با ت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com