|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 7 (8388 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
English | Persian | Menu |
---|---|---|---|
controllable U | قابل نظارت | ||
controllable U | قابل ممیزی یا بازرسی | ||
controllable U | قابل کنترل | ||
controllable U | آنچه قابل کنترل است | ||
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Other Matches | |||
controllable cost U | هزینهای که بر حسب مقدارتولید تغییر میکند | ||
controllable twist U | تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد | ||
controllable pitch propeller U | ملخ با گام قابل کنترل |
Recent search history | Forum search | |||
|
||||
|