English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
texture mapping U 2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
images U فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود
image [فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.]
overlapped U پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
overlaps U پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
overlap U پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
neurogenic U ایجاد کننده بافت عصبی
suberization U ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
pictured U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
ActiveX U سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
holography U ایجاد تصویر لیزری
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
imaging U روش ایجاد تصویر روی صفحه نمایش .
flyback U اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
retorsion U عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
turtles U تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
turtle U تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
authoring U ایجاد یک برنامه چند رسانهای با استفاده از صوت و تصویر و عکس
playback rate scale factor U و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
morphing U جلوههای ویژه در بازی ها و سیستمهای چندرسانهای که یک تصویر به تدریج به دیگری تبدیل میشود
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
compiler U اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
dithered U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithers U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dither U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
presentation software U برنامه نرم افزاری که به کاربر امکان ایجاد نمایش تجاری با گراف و داده و متن و تصویر میدهد
garden galss U مردنگی برای پوشاندن گیاه
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
angle-fillet U [ابزار مغزی برای پوشاندن درزهای داخلی]
cellar U محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellars U محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
hyperlink U کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
damage feasant U درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
object oriented U استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
pipeline U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
plain weave U بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Viewdata U سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
phosphor U برای پوشاندن درون تیوپ اشعه کاتدی . مراجعه شود به TELEVISION
viewers U امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
viewer U امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
to feel for another U برای دیگری متاثرشدن
pur autre vie U برای مدت عمر دیگری
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
offset knots U گره نامتقارن [گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
digital darkroom U برنامهای برای بهبود تصویر
realizing U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing the palette U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realised U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises U انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
hologram U تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
holograms U تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
farm out <idiom> U شخص دیگری برای انجام کار
compurgator U یادکننده سوگند برای تبرئه دیگری
transistors U برای ایجاد تابع منط قی
transistor U برای ایجاد تابع منط قی
nuptias non concubitus , sedconsensus , U برای ایجاد علقه زوجیت
resample U تغییرتعداد پیکسل ها برای ساخت یک تصویر
pedestal U میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
pedestals U میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
cascade connection U خروجی یکی ورودی برای دیگری است
contact ion engine U موتوری برای ایجاد تراست درفضا
fogging U برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
smudging U ایجاد دود برای دفع حشرات
smudges U ایجاد دود برای دفع حشرات
smudge U ایجاد دود برای دفع حشرات
smudged U ایجاد دود برای دفع حشرات
processor U سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to interpret [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
geometry and rendering U مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
incorporation U جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
gorge portion U محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
graphics U که برای ایجاد شکلهای ندیگر به کار می رود
dry plasma etching U روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
images U برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر
asymmetric video compression U استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر
image [برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
(in) care of someone <idiom> U فرستادن چیزی برای کسی ازروی آدرس شخص دیگری
stiffening U اهار یا چیز دیگری که برای سفت کردن چیزها بکارمیبرند
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
relocation U کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
additive ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
additives U مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
hike out U خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
alphamosaic U برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس
jumpers U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumper U سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jus ex injuria non oritur U تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
stalking horse U کاندیدای نامزدشده برای ایجاد تفرقه در رای دهندگان
subliminally U غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
subliminal U غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
configure U نرم افزار واتصالات برای ایجاد یک سییستم خاص
entrance head U بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
breakpoint U حرف کاغذ برای ایجاد نقط ه توقف در برنامه
stability U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
takedown U مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
word U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
deflector U صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
worded U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
thin U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
center U تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
Her teacher's presence caused her considerable discomfort. U بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
answered U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
align U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
mkdir U دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک
answering U مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
thins U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
thinnest U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinned U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinners U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
off screen buffer U فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
scans U بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
scanned U بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
scan U بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
machine U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
piggybacks U اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
machines U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machined U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
bookends U تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
piggyback U اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
bookend U تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
transaction trailing U ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
buffering U استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
DR DOS U سیستم عاملی که Digital Resaerch برای IBM PC ایجاد کرده است
immediate U پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
feep U صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
colours U برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
MediaServer U سیستم سافت Netscape برای تامین انتقال صوت و تصویر روی اینترنت
plotters U رسام که از قلمهای متحرک برای رسم تصویر روی کاغذ استفاده میکند
commonest U استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
zones U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
images U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
image U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
plotter U رسام که از قلمهای متحرک برای رسم تصویر روی کاغذ استفاده میکند
yoke U هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
colour U برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
common U استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
zone U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
commoners U استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
labels U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
labelled U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
label U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
owelty U سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
labeling U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com