Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
texture mapping
U
2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compound weave
U
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
images
U
فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود
image
[فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.]
overlapped
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
overlaps
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
overlap
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
neurogenic
U
ایجاد کننده بافت عصبی
suberization
U
ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
backgrounds
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background
U
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
letters
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode
U
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
pictured
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
ActiveX
U
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
mixd weave
U
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
holography
U
ایجاد تصویر لیزری
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
imaging
U
روش ایجاد تصویر روی صفحه نمایش .
flyback
U
اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
scans
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
U
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
retorsion
U
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
turtles
U
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
turtle
U
تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
authoring
U
ایجاد یک برنامه چند رسانهای با استفاده از صوت و تصویر و عکس
playback rate scale factor
U
و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
morphing
U
جلوههای ویژه در بازی ها و سیستمهای چندرسانهای که یک تصویر به تدریج به دیگری تبدیل میشود
doubled up
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
compiler
U
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
wiring
U
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
haze
U
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
dithered
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithers
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dither
U
ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
presentation software
U
برنامه نرم افزاری که به کاربر امکان ایجاد نمایش تجاری با گراف و داده و متن و تصویر میدهد
garden galss
U
مردنگی برای پوشاندن گیاه
log wood
U
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
angle-fillet
U
[ابزار مغزی برای پوشاندن درزهای داخلی]
cellar
U
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellars
U
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
hyperlink
U
کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
damage feasant
U
درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
object oriented
U
استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
pipeline
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
plain weave
U
بافت ساده زیر و رو
[معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Viewdata
U
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
phosphor
U
برای پوشاندن درون تیوپ اشعه کاتدی . مراجعه شود به TELEVISION
viewers
U
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
viewer
U
امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
Soumak
U
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
no drop image
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
to feel for another
U
برای دیگری متاثرشدن
pur autre vie
U
برای مدت عمر دیگری
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
offset knots
U
گره نامتقارن
[گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
digital darkroom
U
برنامهای برای بهبود تصویر
realizing
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing the palette
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realised
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises
U
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
hologram
U
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
holograms
U
تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
farm out
<idiom>
U
شخص دیگری برای انجام کار
compurgator
U
یادکننده سوگند برای تبرئه دیگری
transistors
U
برای ایجاد تابع منط قی
transistor
U
برای ایجاد تابع منط قی
nuptias non concubitus , sedconsensus ,
U
برای ایجاد علقه زوجیت
resample
U
تغییرتعداد پیکسل ها برای ساخت یک تصویر
pedestal
U
میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
pedestals
U
میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
cascade connection
U
خروجی یکی ورودی برای دیگری است
contact ion engine
U
موتوری برای ایجاد تراست درفضا
fogging
U
برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
smudging
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudges
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudge
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudged
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
processor
U
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
to act as interpreter
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to provide interpretation
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to interpret
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
geometry and rendering
U
مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
incorporation
U
جا دادن ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت
gorge portion
U
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
graphics
U
که برای ایجاد شکلهای ندیگر به کار می رود
dry plasma etching
U
روشی برای ایجاد یک پوشش روی یک قرص
images
U
برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر
asymmetric video compression
U
استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر
image
[برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
cannibalizing
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
(in) care of someone
<idiom>
U
فرستادن چیزی برای کسی ازروی آدرس شخص دیگری
stiffening
U
اهار یا چیز دیگری که برای سفت کردن چیزها بکارمیبرند
cannibalizes
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
relocation
U
کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
cannibalised
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
additive
ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
cannibalising
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
additives
U
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
cannibalize
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
hike out
U
خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
alphamosaic
U
برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس
jumpers
U
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumper
U
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jus ex injuria non oritur
U
تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
stalking horse
U
کاندیدای نامزدشده برای ایجاد تفرقه در رای دهندگان
subliminally
U
غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
subliminal
U
غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
configure
U
نرم افزار واتصالات برای ایجاد یک سییستم خاص
entrance head
U
بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
breakpoint
U
حرف کاغذ برای ایجاد نقط ه توقف در برنامه
stability
U
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
takedown
U
مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
word
U
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
deflector
U
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
worded
U
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
thin
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
center
U
تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
Her teacher's presence caused her considerable discomfort.
U
بودن دبیر او
[زن]
احساس ناراحتی زیادی برای او
[زن]
ایجاد کرد.
answered
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
align
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligns
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
mkdir
U
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک
answering
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
thins
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
thinnest
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinned
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinners
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
off screen buffer
U
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
scans
U
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
scanned
U
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
scan
U
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
machine
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
piggybacks
U
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
machines
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machined
U
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
bookends
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
to jump-start someone's car
U
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
piggyback
U
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
bookend
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
transaction trailing
U
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
buffering
U
استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
DR DOS
U
سیستم عاملی که Digital Resaerch برای IBM PC ایجاد کرده است
immediate
U
پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
handicaps
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
feep
U
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
handicap
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
colours
U
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
MediaServer
U
سیستم سافت Netscape برای تامین انتقال صوت و تصویر روی اینترنت
plotters
U
رسام که از قلمهای متحرک برای رسم تصویر روی کاغذ استفاده میکند
commonest
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
zones
U
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
images
U
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
image
U
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
plotter
U
رسام که از قلمهای متحرک برای رسم تصویر روی کاغذ استفاده میکند
yoke
U
هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
colour
U
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
common
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
zone
U
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
commoners
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
licences
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
labels
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
licence
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
labelled
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'.
U
هفته آینده کانال
[تلویزیون]
را برای قسمت دیگری از
{ساعت شادی}
تنظیم کنید.
label
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
owelty
U
سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
labeling
U
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com