Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
paleocrystic
U
یخ بسته از زمانهای پیشین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
principal parts
U
قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
through thick and thin
<idiom>
U
دربین زمانهای خوب وبد،از بین مشکلات وسختیها
data logging
U
ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
packet
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
out of step
U
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
apriori
U
پیشین
one-time
U
پیشین
ci devant
U
پیشین
anterior
U
پیشین
ventral
U
پیشین
fore
U
پیشین
primeval
U
پیشین
pristine
U
پیشین
primitive
U
پیشین
antecedent
U
پیشین
previous
U
پیشین
antecedents
U
پیشین
langsyne
U
در روزگار پیشین
antecendent phenomenon
U
پدیده پیشین
prior
U
پیشین جلوی
incisive tooth
U
دندان پیشین
instatu quo
U
بحالت پیشین
past masters
U
استاد پیشین
past master
U
استاد پیشین
olden
U
پیشین سابق
foretime
U
روزگار پیشین
early poets
U
شعرای پیشین
the old ways
U
رسمهای پیشین
the magi of old
U
مجوسیان پیشین
the days of old
U
روزگار پیشین
telencephalon
U
مغز پیشین
protext
U
عبارت پیشین
primogenitors
U
نیاکان پیشین
cerebrums
U
مغز پیشین
cerebrum
U
مغز پیشین
cerebra
U
مغز پیشین
incisor
U
دندان پیشین
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
old boy
U
دانش آموز پیشین
old boys
U
دانش آموز پیشین
former
U
قالب گیر پیشین
incisive
U
دندان پیشین ثنایا
orbital frontal cortex
U
قشر پیشین حدقهای
background
U
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds
U
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
to run the f.
U
جاده پیشین رادوباره رفتن
Dahomey
U
نام پیشین کشور بنین
to rest on ones laurels
U
بجایزههای پیشین خودخرسند بودن
og
U
الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
constable of france
U
فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
track record
U
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
track records
U
آمار اعمال یا موفقیت های پیشین
child window
U
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
prestation
U
خدمتی که درزمان پیشین دربرابرمالیات انجام می دادند
multicast packet
U
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
sanhedrim
U
سهندرین :دادگاه وشورای عالی بنی اسرائیل دراورشلیم درزمانهای پیشین
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
hush ship
U
کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
synchronises
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronised
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronising
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronize
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronizes
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
non destructive cursor
U
صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
packets
U
بسته
parcel
U
بسته
clotted
U
بسته
jellied
U
بسته
fardel
U
بسته
pinioned
U
کت بسته
bunged up
U
بسته
imperforate
U
بسته
fronted
U
صف بسته
ice bound
U
یخ بسته
grumous
U
بسته
solid
U
بسته
shook
U
بسته
pack box
U
بسته
solids
U
بسته
packed
بسته ای
parcels
U
بسته
package
U
بسته
kit
U
بسته
bagful
U
یک بسته
packaged
U
بسته
corked
U
بسته
interdependent
U
به هم بسته
clotty
U
بسته
crossed chaque
U
چک بسته
crossed cheque
U
چک بسته
kits
U
بسته
packet
U
بسته
datagram
U
یچ بسته
packages
U
بسته
curdy
U
بسته
barred
U
بسته
uncrossed
U
بسته
closed
U
بسته
shutting
U
بسته
shuts
U
بسته
shut
U
بسته
bundles
U
بسته
stacks
U
بسته
trusser
U
بسته
bundling
U
بسته
bundle
U
بسته
packs
U
بسته
logical
U
یچ بسته
strikebound
U
بسته
stacked
U
بسته
pent
U
بسته
stack
U
بسته
connected
U
بسته
pack
U
بسته
tied up
<adj.>
U
دست بسته
close-fisted
<adj.>
U
دست بسته
as the case may be
U
بسته بمورد
tongue-tied
U
زبان بسته
blindfolds
U
چشم بسته
assumed
U
بخود بسته
blindfolding
U
چشم بسته
van
U
کامیون سر بسته
manacled
<adj.>
U
دست بسته
vans
U
کامیون سر بسته
package tour
U
گشت بسته ای
application package
U
بسته کاربردی
aleatory
U
بسته به بخت
unopened
U
بسته - بازنشده
package holiday
U
گشت بسته ای
all-expense tour
U
گشت بسته ای
blindfolded
U
چشم بسته
kit
U
بسته لوازم
barred
<adj.>
<past-p.>
U
بسته شده
barricaded
<adj.>
<past-p.>
U
بسته شده
blocked
<adj.>
<past-p.>
U
بسته شده
closed
<adj.>
<past-p.>
U
بسته شده
disabled
<adj.>
<past-p.>
U
بسته شده
locked
<adj.>
<past-p.>
U
بسته شده
right parenthesis )
U
پرانتز بسته
right round bracket
U
پرانتز بسته
kits
U
بسته لوازم
blindfold
U
چشم بسته
closed shops
U
سیستم بسته
closed shop
U
سیستم بسته
closed circuits
U
مدار بسته
closed circuit
U
مدار بسته
dogs
U
دفاع بسته
dogging
U
دفاع بسته
dog
U
دفاع بسته
investment foundry
U
ریخته گی بسته
flat pack
U
بسته مسطح
pre assembled
U
پیش بسته
dunnage
U
بسته بندی
disk pack
U
گروه بسته
disk pack
U
بسته دیسک
disk pack
U
گرده بسته
program package
U
بسته برنامه
set in
U
بسته شدن
shut down
U
بسته شدن
shut in personality
U
شخصیت بسته
shutt down
U
بسته شدن
survival pack
U
بسته نجات
cruor
U
خون بسته
to shut down
U
بسته شدن
tongue tied
U
زبان بسته
iron bound
U
با اهن بسته
gelidity
U
بسته شدگی
investment castings
U
ریخته گی بسته
internal drainage
U
ابریز بسته
ironbound
U
با اهن بسته
it is a question of money
U
موضوع بسته به
lamblkin
U
زبان بسته
icebound
U
یخ بند یخ بسته
lappermilk
U
شیر بسته
large n
U
سر بسته همینطوری
lockfast
U
محکم بسته
homogamy
U
زناشویی بسته
mare clausum
U
دریای بسته
occlusion
U
بسته شدگی
on the rope
U
بهم بسته
grume
U
خون بسته
parcel post
U
بسته پستی
congealable
U
بسته شدنی
coil of rope
U
بسته طناب
coagulum
U
خون بسته
closed group
U
گروه بسته
closed game
U
بازی بسته
closed fist
U
مشت بسته
closed file
U
فایل بسته
closed file
U
ستون بسته
closed economy
U
اقتصاد بسته
closed area
U
منطقه بسته
close column
U
ستون بسته
young ice
U
یخ تازه بسته
case numbers
U
شماره بسته ها
food packet
U
بسته غذایی
box trail
U
سهم بسته
bound electron
U
الکترون بسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com