|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 13 (7664 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
English | Persian | Menu |
---|---|---|---|
bundling U | بقچه | ||
bundling U | بسته | ||
bundling U | مجموعه | ||
bundling U | دسته کردن | ||
bundling U | بصورت گره دراوردن بقچه بستن | ||
bundling U | دسته | ||
bundling U | کانونی کردن | ||
bundling U | متمرکز کردن دسته کردن دسته | ||
bundling U | بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود | ||
bundling U | تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند | ||
bundling U | فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص | ||
bundling U | افزودن نرم افزار | ||
bundling U | دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری | ||
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Partial phrase not found. |
Recent search history | Forum search | |||
|
||||
|