English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (7133 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
closed U محصور
closed U مسدود
closed U محرمانه بسته
closed U ممنوع الورود
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
closed U وضع اماتوری یاحرفهای
closed U پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed U بسته
closed <adj.> <past-p.> U مسدود شده
closed <adj.> <past-p.> U مانع شده
closed <adj.> <past-p.> U بلوکه شده
closed <adj.> <past-p.> U بسته شده
closed <adj.> <past-p.> U سد شده
closed <adj.> <past-p.> U بندآورده شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
closed stock U اجناس انبارشده ثابت
closed system U منزوی
closed system U نظام بسته
closed system U سیستم بسته
closed system U سازگان بسته
closed traverse U خطوط متقاطع
closed traverse U پیمایش بسته
closed system U نظام اقتصادی بسته
closed subroutine U زیرروال مسدود
closed subroutine U زیرروال بسته
closed stock U اجناس ذخیره
closed society U جامعه بسته
closed season U فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed sea U دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed sea U دریای غیر ازاد
closed routine U روال بسته
closed network U شبکه بسته
closed universe U جهان بسته
closed universe U جهان متناهی
closed variation U واریاسیون بسته
closed meeting U گردهمایی محرمانه
closed conference U گردهمایی محرمانه
closed meeting U نشست مسدود
closed conference U نشست مسدود
to have a closed meeting U نشست محرمانه داشتن [بخصوص سیاست]
to be closed to [all] traffic U برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
closed back U بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
closed variation U دفاع تاراش
normally closed contact U اتصال معمولا بسته
closed to bicycles U دوچرخهسواریممنوع
closed to motorcycles U موتورسواریممنوع
closed to pedestrians U عبورپیادهممنوع
closed to trucks U عبورکامیونممنوع
He is closed -fisted. <proverb> U آدم خسیسى است .
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
closed circuit U تلویزیون مداربسته
closed shops U سیستم بسته
closed shops U موسسه کارشناسی
closed shops U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed area U منطقه بسته
closed area U منطقه ممنوعه
closed chain U زنجیر حلقهای
closed shop U قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed circuit U مدار بسته
closed circuits U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits U تلویزیون مداربسته
closed circuits U مدار بسته
closed shop U سیستم بسته
closed circuit U تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed shop U با کارکردانحصاری
closed shop U موسسه کارشناسی
closed shops U با کارکردانحصاری
closed height U حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed loop U حلقه بسته
closed formation U فرم بسته پیادهای
closed game U بازی بسته
closed group U گروه بسته
closed indent U دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed loop U حلقه مسدود
closed joint U کوربند
closed fist U مشت بسته
closed mind U ذهن بسته
closed defence U دفاع بسته در روی لوپس
closed economy U اقتصاد بسته
closed mortgage U سند رهنی غیر ازاد
closed file U ستون بسته
closed file U فایل بسته
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
closed magnetic circuit U مدار مغناطیسی بسته
closed-circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
closed magnetic core U هسته مغناطیسی بسته
closed-door meeting U مجلس جدا از مردم عمومی [سیاست]
closed-circuit camera U دوربین نظارت
closed circuit tunnel U تونل مدار بسته
closed circuit television U تلویزیون مدار بسته
closed circuit battery U باتری با مدار بسته
closed bus system U سیستم گذر بسته
abel closed tester U دستگاه ابل
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
closed footed magnet U اهنربای چنبری
closed coil armature U ارمیچر مدار بسته
closed jet tunnel U تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
cubic closed packed structure U ساختار مکعبی تنگچین
He closed the door against the peace agreement. U تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
Recent search history Forum search
1می خواستم دو جمله زیر را ترجمه کنید
1تا چه ساعتی اینجا باز است
0Keep working hard on your appearance 'Cause you know when you're in, you're in The drive flickers like a candle Accessing lines stored within Old man berates the congregation Instill a fear he'll soo
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com