English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
strip U کشیدن یا انداختن توپ از دست حریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
bring down U به زمین انداختن حریف انداختن شکار
clothes lines U ضبه زدن و انداختن حریف
clothes line U ضبه زدن و انداختن حریف
to backtrack <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
to row back <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
olympic lift U بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
armlock U گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
tackles U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackle U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
heave U کشیدن انداختن
heaved U کشیدن انداختن
activates U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activating U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activated U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
jeopard U بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrify U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying U بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping U کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
drags U کشیدن بزور کشیدن
dragged U کشیدن بزور کشیدن
drag U کشیدن بزور کشیدن
let down U پایین انداختن انداختن
adversaries U حریف
match U حریف
rivals U حریف
opponents U حریف
rival U حریف
rivaled U حریف
rivaling U حریف
rivalled U حریف
rivalling U حریف
d. cut d. U حریف
opponent U حریف
adversarial U حریف
foes U حریف
challenger U حریف
challengers U حریف
competitor U حریف
foe U حریف
competitors U حریف
adversary U حریف
matches U حریف
drop U جاگذاشتن حریف
copes U حریف شدن
coped U حریف شدن
cope U حریف شدن
copings U حریف شدن
adversary U حریف کشتی
i cannot manage him U حریف او نمیشوم
adversaries U حریف کشتی
opponents U حریف طرف
targeting U سینه حریف
targets U سینه حریف
targetted U سینه حریف
charge U حمله به حریف
targetting U سینه حریف
charges U حمله به حریف
opponent U حریف طرف
target U سینه حریف
downfield U زمین حریف
head butt U با سر به حریف زدن
he was too much for me U من حریف او نبودم
drops U جاگذاشتن حریف
shadowing U چسبیدن به حریف
shadows U چسبیدن به حریف
end U زمین حریف
victims U حریف ضعیف
deliver a series of blows U بمباران حریف
sell a dummy U فریفتن حریف
away U زمین حریف
ended U زمین حریف
ends U زمین حریف
shadow U چسبیدن به حریف
jack of all trades U همه فن حریف
dropped U جاگذاشتن حریف
jacks of all trades U همه فن حریف
playing the man U بازی با حریف
razzle dazzle U فریفتن حریف
dropping U جاگذاشتن حریف
swingman U همه فن حریف
shadowed U چسبیدن به حریف
targeted U سینه حریف
victim U حریف ضعیف
kin geri U لگد به بیضه حریف
shut down U شکست دادن حریف
outclassing U شکست فاحش حریف
intercepting U قطع پاسکاری حریف
outclasses U شکست فاحش حریف
dribbling U رد کردن توپ از حریف
outclassed U شکست فاحش حریف
kukutsu dachi U ایستادن در مقابل حریف
intercepts U قطع پاسکاری حریف
He is jack of all trades . he can cope with any thing . U همه فن حریف است
unanswered U همردیف نبودن حریف
they are well matched U حریف یکدیگر هستند
draws U رویارویی دو حریف در اغار
scout U ارزیابی حریف اینده
draw U رویارویی دو حریف در اغار
blocks U سدکردن غیرمجاز حریف
block U سدکردن غیرمجاز حریف
stomach throw U افکندن حریف از پشت
deceive U فریب دادن حریف
deciding U نزدیک به دروازه حریف
sparring partner U حریف مشت بازی
dribble U رد کردن توپ از حریف
intercepted U قطع پاسکاری حریف
bluffing U حریف را از میدان درکردن
assaults U حمله بدنی به حریف
personal foul U خطای بدنی به حریف
to stand up to one's opponent U با حریف روبرو شدن
pattern offense U موضعگیری در برابر حریف
outroll U شکست دادن حریف
drops U پشت سر گذاشتن حریف دو
blocked U سدکردن غیرمجاز حریف
intercept U قطع پاسکاری حریف
outplay U بازی بهتر از حریف
dropping U پشت سر گذاشتن حریف دو
bluffs U حریف را از میدان درکردن
manage a person U حریف کسی شدن
dropped U پشت سر گذاشتن حریف دو
onside U پا به توپ در زمین حریف
assaulted U حمله بدنی به حریف
bluffed U حریف را از میدان درکردن
outclass U شکست فاحش حریف
hinders U مانع حریف شدن
hindering U مانع حریف شدن
hindered U مانع حریف شدن
hinder U مانع حریف شدن
put the ball on the floor U رد کردن توپ از حریف
clinching U بغل کردن حریف
assorted U همه فن حریف همسر
clinches U بغل کردن حریف
clinched U بغل کردن حریف
clinch U بغل کردن حریف
dribbled U رد کردن توپ از حریف
bluff U حریف را از میدان درکردن
dribbles U رد کردن توپ از حریف
assault U حمله بدنی به حریف
drop U پشت سر گذاشتن حریف دو
deceived U فریب دادن حریف
scouts U ارزیابی حریف اینده
mark U نشانه کردن حریف
lap U رسیدن به حریف جلویی
go behind U به پشت حریف رفتن
cut down U زمین زدن حریف
lapped U رسیدن به حریف جلویی
burns U امتیاز گرفتن از حریف
scouted U ارزیابی حریف اینده
jink U فریب دادن حریف
back sacrifice throw U افکندن حریف ازپشت
burn U امتیاز گرفتن از حریف
action on the blade U تماس با شمشیر حریف
utility U ذخیره همه فن حریف
deceiving U فریب دادن حریف
marks U نشانه کردن حریف
circle dodge U گریز از حریف در مسیرمنحنی
deceives U فریب دادن حریف
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
slash U چرخاندن چوب به طرف حریف
slashed U چرخاندن چوب به طرف حریف
shut off U بهم زدن نقشه حریف
parries U دفع کردن حمله حریف
hindered U جلوگیری از ضربه زدن حریف
hindering U جلوگیری از ضربه زدن حریف
hinders U جلوگیری از ضربه زدن حریف
box out U موضعگیری بین حریف و سبد
shut out U مانع پیروزی حریف شدن
simple leg ride U شگک خراب کردن حریف
underdog U فرصت برد به حریف ندادن
finger hold U خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com