English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hitting U اصابت
hitting U خوردن
hitting U ضربت تصادف
hitting U موفقیت
hitting U نمایش یافیلم پرمشتری
hitting U زدن خوردن به
hitting U اصابت کردن به هدف زدن
hitting U اصابت گلوله
hitting U ضربه زدن زدن
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hitting U طعمه دزدی ماهی
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting U جستجوی موفق در پایگاه داده
hitting U انتخاب یک کلید
hitting U زدن
hitting U اصابت موفقیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hitting area U سطحضربه
hard-hitting U پر جوش و خروش
hard-hitting U سختکوش
hard-hitting U پرتکاپو
holding and hitting U گرفتن حریف و ضربه زدن
She swerved sharply to avoid hitting a dog. U او [زن] ویراژ تندی داد تا با خودرو به سگ نزند.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com