English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 13 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
activating U کنش ور کردن
activating U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
activating U تخلیص کردن
activating U فعال کردن
activating U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activating U بازگشت بازیگر به زمین
activating U به فعالیت پرداختن
activating U فعال کردن تخلیص کردن
activating U آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reticular activating system U دستگاه فعال ساز شبکهای
activating effect of functional group U گروه زیاد کننده فعالیت
activating effect of functional group U گروه فعال ساز
ascending reticular activating system U دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com