English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 20 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
activated U کنش ور کردن
activated U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
activated U تخلیص کردن
activated U فعال کردن
activated U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activated U بازگشت بازیگر به زمین
activated U به فعالیت پرداختن
activated U فعال کردن تخلیص کردن
activated U آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
activated mine U مین با ماسوره فرعی
activated mine U مین مسلح
activated diffusion U پخش فعال شده
activated complex U کمپلکس فعال شده
activated cathode U کاتد فعال شده
activated charcoal U ذغال فعال شده
activated charcoal U کربن فعال شده
activated carbon U ذغال فعال شده
activated carbon U کربن فعال شده
activated sludge U لجن فعال شده
activated methylene group U گروه متیلن فعال شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com