Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
antiwithdrawal device
U
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antihandling fuze
U
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به جابجا کردن و دستکاری
antidisturbance fuze
U
ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به دستکاری
corrector
U
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
fail safe
U
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail-safe
U
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
antilift device
U
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
combination device
U
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
proximity fuze
U
ماسوره خودکار ماسوره زمان متغیر
fuze setting
U
بستن زمان به ماسوره تنظیم ماسوره
variable time
U
ماسوره زمان متغیر ماسوره زم
interruptor
U
ضامن قطع مدار اشتعال ماسوره ضامن داخلی ماسوره
quick fuse
U
ماسوره انی یا فوق انی ماسوره ضربتی
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
spooling
U
ماسوره کردن
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
armstrong
U
سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
rearming
U
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
communication
U
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
bobbins
U
ماسوره
bobbin
U
ماسوره
spools
U
ماسوره
spool
U
ماسوره
cannula
U
ماسوره
reeled
U
ماسوره
reeling
U
ماسوره
fused
U
ماسوره
cop
U
ماسوره نخ
base fuze
U
ماسوره ته
fuze
U
ماسوره
reels
U
ماسوره
lunt
U
ماسوره
firing device
U
ماسوره
reel
U
ماسوره
fuse
U
ماسوره
defuse
U
ماسوره کشیدن
time fuse
U
ماسوره زمانی
percussion fuze
U
ماسوره ضربتی
hank
U
ماسوره کلافه
safety fuze
U
ماسوره تامینی
proximity fuze
U
ماسوره مجاورتی
sleeves
U
مهره ماسوره
base fuze
U
ماسوره ته پران
cavity
U
مقر ماسوره
nut and union
U
مهره ماسوره
driving sleeve
U
مهره ماسوره
base fuze
U
ماسوره ته گلوله
cavities
U
مقر ماسوره
fuzing
U
بستن ماسوره
defused
U
ماسوره کشیدن
fuze delay
U
ماسوره تاخیری
blasting fuze
U
ماسوره انفجاری
hasp
U
ماکو ماسوره
non delay
U
ماسوره بی تاخیر
delay fuze
U
ماسوره تاخیری
pressure device
U
ماسوره فشاری
fuze range
U
بردمربوط به ماسوره
firing device
U
ماسوره مین
fuze action
U
عمل ماسوره
fuse setter
U
ماسوره بند
hasps
U
ماکو ماسوره
delayed action
U
با ماسوره تاخیری
conduit coupling
U
مهره ماسوره
camouflet
U
حفره ماسوره
defuses
U
ماسوره کشیدن
point detonating fuze
U
ماسوره انی
hanks
U
ماسوره کلافه
mechanical time fuze
U
ماسوره زمانی
defusing
U
ماسوره کشیدن
fuze setting
U
زمان ماسوره
unions
U
مهره ماسوره
union
U
مهره ماسوره
sleeve
U
مهره ماسوره
proximity
U
ماسوره مجاورتی
fuse key
U
کلید ماسوره
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
igniting fuze
U
ماسوره مشتعل کننده
activated mine
U
مین با ماسوره فرعی
flash fuze
U
ماسوره الکتریکی یا جرقهای
connection fuse
U
ماسوره اتصال دهنده
firing pull device
U
ماسوره کششی مین
fuze cavity
U
سوراخ جای ماسوره
blasting fuze
U
ماسوره منفجر کننده
fuze cavity
U
حفره نصب ماسوره
self destroying
U
ماسوره خود ترکان
adaptors
U
تطبیق دهنده ماسوره
adaptor
U
تطبیق دهنده ماسوره
firing pressure device
U
ماسوره فشاری مین
adapters
U
تطبیق دهنده ماسوره
quick action
U
عمل انی ماسوره
super quick
U
ماسوره فوق انی
pull device
U
ماسوره کشش مین
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
instantaneous
U
دفعتا ماسوره فوق انی
graze sensitive
U
ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
graze sensitive
U
ماسوره مخصوص تیر کمانه
fuze range
U
برد عمل کرد ماسوره
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
fuzewell liner
U
بوش نگهدارنده خرج بوستر ماسوره
mechanical time fuze
U
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
variable time fuse
U
ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
supersensitive
U
ماسوره یا مین فوق العاده حساس
communication
U
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
cavity
U
گودال محل نصب ماسوره در روی گلوله
bead-and-reel
U
[دانه تسبیح گرد شبیه قرقره یا ماسوره]
hydrostatic
U
مربوط به فشار عمق اب ماسوره زیر ابی
cavities
U
گودال محل نصب ماسوره در روی گلوله
boresafe fuze
U
ماسوره دارای ضامن حرکت در داخل لوله
laser
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
U
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
U
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
shuttered fuze
U
ماسوره منفجر شده یا عمل کرده قبل از موقع
devices
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
U
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
charter
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters
U
اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
dual capable
U
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
from pillar to post
U
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshaking
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
U
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable
U
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
cycle
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles
U
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
demanded
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand
U
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
phases
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phase
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
tranship
U
نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
phased
U
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
radar prediction
U
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
devices
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
synchronous
U
ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
concentrator
U
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
radar tracking
U
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
tracked vehicle
U
وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
transhipment
U
انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
transhipment
U
انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
cranes
U
وسیله بلند کردن
craning
U
وسیله بلند کردن
hoist
U
وسیله بلند کردن
runs
U
کار کردن یک وسیله
hoists
U
وسیله بلند کردن
run
U
کار کردن یک وسیله
provides
U
وسیله فراهم کردن
power
U
خاموش کردن یک وسیله
hoisted
U
وسیله بلند کردن
craned
U
وسیله بلند کردن
crane
وسیله بلند کردن
powering
U
خاموش کردن یک وسیله
powers
U
خاموش کردن یک وسیله
powered
U
خاموش کردن یک وسیله
provide
U
وسیله فراهم کردن
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
diddle
U
تحریف کردن به وسیله داده
disassembly order
U
روش پیاده کردن وسیله
automatize
U
خودکار کردن یک وسیله دستی
strickle
U
وسیله تیز کردن داس
squilgee
U
وسیله نظافت کردن کف ناو
diddled
U
تحریف کردن به وسیله داده
belay
U
وسیله پیچیدن محاط کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com