Total search result: 201 (17 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
pert chart U |
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
display board U |
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر |
 |
 |
reference junction U |
اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود |
 |
 |
inner transition elements U |
عناصر واسطه داخلی |
 |
 |
trafficked U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
 |
 |
trafficking U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
 |
 |
traffics U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
 |
 |
traffic U |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
 |
 |
clustering U |
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند |
 |
 |
dichogamic U |
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند |
 |
 |
dichogamous U |
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند |
 |
 |
subroutine U |
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود |
 |
 |
selective clock stetching U |
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم |
 |
 |
internal timer U |
زمان سنج داخلی |
 |
 |
internal cycle time U |
زمان چرخه داخلی |
 |
 |
internal lead time U |
زمان انجام سفارشهای داخلی |
 |
 |
drag bracing U |
بست کاری داخلی |
 |
 |
directors U |
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد |
 |
 |
director U |
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد |
 |
 |
foreign excess U |
تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند |
 |
 |
sifting U |
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند |
 |
 |
run duration U |
که زمان اجرای برنامه انجام می شوند |
 |
 |
compiled U |
زمان اجرای برنامه که دستورات کامپایل می شوند |
 |
 |
compile U |
زمان اجرای برنامه که دستورات کامپایل می شوند |
 |
 |
compiling U |
زمان اجرای برنامه که دستورات کامپایل می شوند |
 |
 |
compiles U |
زمان اجرای برنامه که دستورات کامپایل می شوند |
 |
 |
cycled U |
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند |
 |
 |
cycle U |
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند |
 |
 |
cycles U |
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند |
 |
 |
clearance in ward U |
گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل |
 |
 |
multifunction U |
ایستگاه کاری که چندین کار می توانند انجام شوند |
 |
 |
shift schedule U |
برنامه زمان کاری |
 |
 |
inoperative time U |
زمان بدون کاری |
 |
 |
machine time U |
زمان ماشین کاری |
 |
 |
learning curve U |
منحنی که نمودار این مطلب است که باتکرار یک عمل زمان انجام ان عمل کوتاهتر می گردد |
 |
 |
get around to <idiom> U |
بالاخره زمان انجام کاری را یافتن |
 |
 |
colours U |
شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ |
 |
 |
colour U |
شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ |
 |
 |
intermediate U |
مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند |
 |
 |
modal U |
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد |
 |
 |
modals U |
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد |
 |
 |
high time <idiom> U |
زمان قبل از اینکه کاری بیش ازآن انجام شده |
 |
 |
AppleTalk U |
پروتکل هایی که برای ارتباط بین ایستگاههای کاری و سرورها در کامپیوترهای شبکه Macintosh Apple استفاده می شوند |
 |
 |
warm-up U |
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری |
 |
 |
warm-ups U |
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری |
 |
 |
shifted U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
shift U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
shifts U |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
 |
 |
combatants U |
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ |
 |
 |
combatant U |
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ |
 |
 |
optical U |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
 |
 |
saddle bag U |
خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.] |
 |
 |
advanced U |
پروتکلهای IBM که امکان اتصال Peer-to-Peer را بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA فراهم می کنند که LU هم نامیده می شوند |
 |
 |
political ties U |
هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی |
 |
 |
planned economy U |
اقتصاد سنجیده |
 |
 |
planned economies U |
اقتصاد سنجیده |
 |
 |
weighty U |
سنجیده با نفوذ |
 |
 |
weightiest U |
سنجیده با نفوذ |
 |
 |
weightier U |
سنجیده با نفوذ |
 |
 |
batch U |
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند |
 |
 |
batches U |
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند |
 |
 |
with measured step U |
با اقدام مناسب [سنجیده] |
 |
 |
thought-out U |
سنجیده مطالعه شده |
 |
 |
thought out U |
سنجیده مطالعه شده |
 |
 |
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise <proverb> U |
از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان |
 |
 |
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise U |
از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان |
 |
 |
future perfect tense U |
زمان ایندهای که انجام کاری پیش از وقت معینی پیش بینی میکند |
 |
 |
block diagram U |
نمودار بلوکی نمودار کلی |
 |
 |
force tabs U |
نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها |
 |
 |
carrier U |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
 |
 |
carriers U |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
 |
 |
incretion U |
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی |
 |
 |
to weigh one's word U |
سخنان خودرا سنجیدن سنجیده سخن گفتن |
 |
 |
sequential U |
داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند |
 |
 |
leverage U |
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین |
 |
 |
lift fan U |
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود |
 |
 |
ohm's law U |
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد |
 |
 |
overlays U |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
 |
 |
overlay U |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
 |
 |
overlaying U |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
 |
 |
continuously set vector U |
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی |
 |
 |
activity U |
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند |
 |
 |
activities U |
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند |
 |
 |
routinely U |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
 |
 |
routines U |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
 |
 |
batch processing U |
سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند |
 |
 |
routine U |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
 |
 |
liftjet U |
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود |
 |
 |
stacks U |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
 |
 |
stack U |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
 |
 |
stacked U |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
 |
 |
squawks U |
مخابره داخلی ارتباط داخلی |
 |
 |
squawk U |
مخابره داخلی ارتباط داخلی |
 |
 |
internal defense U |
پدافند داخلی پایداری داخلی |
 |
 |
internal structure U |
ساختمان داخلی سازه داخلی |
 |
 |
squawked U |
مخابره داخلی ارتباط داخلی |
 |
 |
local area network U |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند |
 |
 |
detected U |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
 |
 |
detecting U |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
 |
 |
end U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
 |
 |
detects U |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
 |
 |
ended U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
 |
 |
ends U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
 |
 |
detect U |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
 |
 |
prorata U |
برحسب نسبت معین بهمان نسبت |
 |
 |
attributable U |
قابل نسبت دادن نسبت دادنی |
 |
 |
Lori Pambak motif U |
ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.] |
 |
 |
appraisal U |
ارزش فرش که عموما با قدمت، وضعیت ظاهری، طرح، رنگ، یکنواختی و هماهنگی سنجیده می شود |
 |
 |
line haul U |
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری |
 |
 |
saturated colour U |
که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند |
 |
 |
VDUs U |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
 |
 |
VDU U |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
 |
 |
vdt U |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
 |
 |
caches U |
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند |
 |
 |
cache U |
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند |
 |
 |
cache memory U |
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند |
 |
 |
nationallism U |
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود |
 |
 |
realtime U |
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها |
 |
 |
exchanged stabilization fund U |
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود |
 |
 |
beach diagram U |
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی |
 |
 |
circuits U |
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود |
 |
 |
circuit U |
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود |
 |
 |
road time U |
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون |
 |
 |
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U |
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود. |
 |
 |
ingredient U |
عناصر |
 |
 |
ingredients U |
عناصر |
 |
 |
storage U |
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم |
 |
 |
intelligence data U |
عناصر اطلاعات |
 |
 |
gft setting U |
عناصر خط کش تیر |
 |
 |
data element U |
عناصر اطلاعات |
 |
 |
meteorological data U |
عناصر هواسنجی |
 |
 |
representative elements U |
عناصر نماینده |
 |
 |
trace elements U |
عناصر کمیاب |
 |
 |
essential elements U |
عناصر ضروری |
 |
 |
transmutation U |
تبدیل عناصر |
 |
 |
conversion of data U |
تبدیل عناصر |
 |
 |
job elements U |
عناصر شغلی |
 |
 |
component operation U |
عناصر عملیاتی |
 |
 |
known data U |
عناصر معلوم |
 |
 |
firing data U |
عناصر تیر |
 |
 |
column head U |
عناصر سرستون |
 |
 |
combat , elements U |
عناصر رزمی |
 |
 |
minor elements U |
عناصر جزئی |
 |
 |
minor elements U |
عناصر فرعی |
 |
 |
known data U |
عناصر تیرمعلوم |
 |
 |
cantilever elements U |
عناصر کنسولی |
 |
 |
clemency U |
اعتدال عناصر |
 |
 |
orbital element U |
عناصر مداری |
 |
 |
target indications U |
عناصر هدف |
 |
 |
torch U |
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری |
 |
 |
to know the ropes U |
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن |
 |
 |
torching U |
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری |
 |
 |
blow torch U |
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری |
 |
 |
torched U |
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری |
 |
 |
torches U |
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری |
 |
 |
bubble sort U |
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند |
 |
 |
constituent elements of crime U |
عناصر متشکله جرم |
 |
 |
interrupted U |
[عناصر معماری منقطع] |
 |
 |
chart data U |
عناصر تیر نقشهای |
 |
 |
firing data U |
عناصر مربوط به تیراندازی |
 |
 |
periocic table U |
جدول تناوبی عناصر |
 |
 |
force augmentation U |
عناصر تقویتی یکان |
 |
 |
treadway U |
پل برای عناصر پیاده |
 |
 |
data U |
سوابق عناصر داده ها |
 |
 |
elemental U |
مربوط به عناصر ابتدائی |
 |
 |
basic data U |
عناصر تیر اولیه |
 |
 |
head U |
عناصر اولیه ستون |
 |
 |
essential elements of information U |
عناصر اصلی اخبار |
 |
 |
transition series U |
گروه عناصر واسطه |
 |
 |
combat , elements U |
عناصر درگیر در رزم |
 |
 |
antisurface U |
ضد عناصر سطحی شناوردشمن |
 |
 |
rows U |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
 |
 |
rowed U |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
 |
 |
row U |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
 |
 |
stringing U |
خطوط خاتم کاری و منبت کاری |
 |
 |
pence for any thing U |
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری |
 |
 |
quantification U |
معرفی عناصر یک جسم تعریف |
 |
 |
record firing U |
عناصر تیر را ثبت کنید |
 |
 |
direct plotting U |
تعیین عناصر تیر به طورمستقیم |
 |
 |
replot data U |
عناصر دوباره بردن هدفها |
 |
 |
chaines U |
[عناصر بنایی شبیه پایه] |
 |
 |
computing gunsight U |
دوربین محاسب عناصر تیر |
 |
 |
computing sight U |
وسیله محاسبه عناصر تیر |
 |
 |
coriolis force U |
اثرچرخش زمینی عناصر متحرک |
 |
 |
access time U |
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده |
 |
 |
IAM U |
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد |
 |
 |
references U |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
 |
 |
reference U |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
 |
 |
presenting U |
زمان حاضر زمان حال |
 |
 |
response time U |
زمان جواب زمان پاسخگویی |
 |
 |
presents U |
زمان حاضر زمان حال |
 |
 |
present U |
زمان حاضر زمان حال |
 |
 |
presented U |
زمان حاضر زمان حال |
 |
 |
seek time U |
زمان جستجو زمان طلب |
 |
 |
arrivals U |
زمان حضور زمان رسیدن |
 |
 |
arrival U |
زمان حضور زمان رسیدن |
 |
 |
purge U |
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه |
 |
 |
task element U |
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت |
 |
 |
integration U |
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع |
 |
 |
purges U |
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه |
 |
 |
purged U |
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه |
 |