|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 9 (8855 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
English | Persian | Menu |
---|---|---|---|
squawked U | جیغ ناگهانی زدن | ||
squawked U | اعتراض کردن | ||
squawked U | غرولند کردن | ||
squawked U | صدای اردک دراوردن | ||
squawked U | قدقدکردن جیغ | ||
squawked U | فریاد | ||
squawked U | مخابره کردن | ||
squawked U | مخابره داخلی ارتباط داخلی | ||
squawked U | در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید | ||
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Partial phrase not found. |
Recent search history | Forum search | |||
|
||||
|