English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
control measures U مقررات کنترلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
arms control measures U مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
Other Matches
supervisory U ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
regulation U مقررات
precepts U مقررات
precept U مقررات
requirement U مقررات
regulations U مقررات
disposition U مقررات
provisions U مقررات
measure U مقررات
arrangement U مقررات
arrangements U مقررات
control signals U سیگنالهای کنترلی
control signals U علائم کنترلی
control statement U جمله کنترلی
control status U وضعیت کنترلی
control data U داده کنترلی
control structure U ساختار کنترلی
control words U کلمات کنترلی
control punch U پانچ کنترلی
control punch U منگنه کنترلی
control counter U شماره کنترلی
control function U تابع کنترلی
control character U کاراکتر کنترلی
control character U دخشه کنترلی
control character U علامت کنترلی
control measures U اقدامات کنترلی
control memory U حافظه کنترلی
monitored U یک برنامه کنترلی
control programs U برنامههای کنترلی
control field U میدان کنترلی
monitors U یک برنامه کنترلی
monitor U یک برنامه کنترلی
The regulations in force . U مقررات جاری
trancscendent U ماورای مقررات
government regulation U مقررات دولتی
infraction U نقض مقررات
operating instruction U مقررات کار
disciplinary regulation U مقررات انضباطی
mounting instruction U مقررات نصب
military doctorine U مقررات نظامی
laws of the game U مقررات مسابقه
instruction for assembly U مقررات نصب
by rule U طبق مقررات
by law U طبق مقررات
standard specification U مقررات استاندارد
army regulation U مقررات ارتشی
holding U نقض مقررات
ordinances U مقررات محلی
ordinance U مقررات محلی
control measures U پیش گیریهای کنترلی
officialism U رسمیت مقررات اداری
instituting U اصل قانونی مقررات
institutes U اصل قانونی مقررات
red tape U مقررات دست و پاگیر
instituted U اصل قانونی مقررات
institute U اصل قانونی مقررات
assembly instrudactions U مقررات یا دستورات نصب
conditions U مقررات و شرایط اسبدوانی
manual U مقررات کتاب راهنما
To be observant of the regulations . U ملاحظه مقررات را کردن
tariff regulations U مقررات تعرفه بندی
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
illicit U نا مشروع مخالف مقررات
illegally U برخلاف قانون و مقررات
lodge-books U کتاب مقررات معماری
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
headers U قالب و اطلاعات کنترلی است
control read only memory U حافظه فقط خواندنی کنترلی
header U قالب و اطلاعات کنترلی است
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
formally U مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
discipline and adjustment board U هیئت تدوین مقررات انضباطی
inland rules U مقررات حرکت در ابهای داخلی
countermeasures U پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
where there is a valid reason U در موارد طبق مقررات اثبات شده
regulation U نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
where justified U در موارد طبق مقررات اثبات شده
regulatory signs U علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
highway dispatch U مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
road discipline U مقررات عبور و مرور روی جاده
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
meter rule U مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
in duly substantiated cases U در موارد طبق مقررات اثبات شده
air traffic control radar system U راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
boost control U سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
administrators U بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
administrator U بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
tab U کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
forth U زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی
tabs U کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
prodify U تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
curfew U مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
The regulations are stI'll in force ( effect ) . U این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
There is an outcry against these regulations. U همه از این مقررات فریادشان بلند است
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
last chance rule U مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
curfews U مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
expedite rule U مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
unmilitary U بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
networks U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
bi directional U داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند
networking U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
network U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
messages U اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
aerospace vehicle U هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
message U اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
mp/m U برنامه کنترلی چند برنامهای برای ریزکامپیوترهاforicrocomputers Program ultiprogrammingControl
record U رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
envelopes U بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
envelope U بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
table of precedence U صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
modes U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
bell character U کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
mode U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
cancels U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
waste gate U مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
cancelling U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
secondary U کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
cancel U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
systems U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
hierarchical communications system U روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
feedback U اطلاعات مربوط به تاثیرات سیگنال کنترلی روی وسیله یا ماشین که به کامپیوترکنترلی برمی گرددو
adjunct register U ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
vertical U بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
flags U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flag U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
channeling U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
input/output U اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
channeled U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channel U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channelled U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
saved U محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
save U محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
saves U محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
channels U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
escape character U ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
contrasted U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
frame U 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
contrasting U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
customs of the services U مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
initialize U تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
CTR U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
attributing U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributes U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
plotters U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
plotter U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
collective pitch control U کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
ansi U ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
ansi U برنامه مستقیم نرم افزاری کوچک که کدهای کنترلی صفحه نمایش ANSI را تفسیر میکند و صفحه نمایش را کاملا کنترل میکند
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com