Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
holding
U
دارایی
holding
U
مایملک
holding
U
ملک متصرفی
holding
U
موجودی
holding
U
دارائی
holding
U
دارائی سهام
holding
U
در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
holding
U
تملک
holding
U
دراختیار داشتن دارایی
holding
U
نگهداری
holding
U
نقض مقررات
holding
U
گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
holding
U
سهام
holding
U
متصرفی اجاره داری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
self holding
U
خودنگهدار
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
holding pattern
U
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
holding magnet
U
گیره مغناطیسی
holding ground
U
محوطه نگهدارنده لنگر
holding ground
U
گیرایی کف دریا
holding force
U
نیروی بازدارنده
holding force
U
نیروی تثبیت کننده
holding station
U
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
holding time
U
زمان صرف شده
holding area
U
منطقه توقف موقت
[هوا فضا]
[هوانوردی ]
to have a holding in a company
U
در شرکتی دارائی سهام داشتن
What is holding it up ? what is the snag?
U
گیر کار کجاست ؟
holding timekeeper
U
زماننگهدار
share holding
U
سرمایه گذاری در سهام
holding time
U
زمان نگهداری
holding flange
U
لبه نگهدارنده
holding costs
U
مخارج نگهداری
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding attack
U
تک تثبیت کننده
holding anchorage
U
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
holding attack
U
تک متوقف کننده
holding attack
U
تک بازدارنده
holding a session
U
اجلاس
holding capacity
U
فرفیت نگهداری
holding coil
U
پیچک نگهدارنده
holding company
U
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding company
U
شرکت مرکزی
holding contacts
U
کنتاکتهای جریانپای
holding company
U
شرکت در سرمایه گذاری درسهام
holding company
U
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding company
U
کمپانی مسلط
holding company
U
شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding company
U
شرکت صاحب سهم
holding company
U
شرکت مالک
holding and hitting
U
گرفتن حریف و ضربه زدن
centre holding variation
U
واریاسیون حفظ مرکز درجوئوکو پیانو
leave (someone) holding the bag
<idiom>
U
تقصیر راگردن کسی دیگری انداختن
holding area marking
U
نشانگرمنطقهغیرمجاز
isothermal holding furnace
U
کوره هم دمایی
induction holding furnace
U
کوره گرم نگهدار القائی
to beg
[of a dog holding up front paws]
U
التماس کردن
[سگی با بالا بردن پنجه های جلویی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com