English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (9188 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
monitored U اگاهی دهنده
monitored U انگیزنده گوشیار
monitored U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitored U دیده بانی کردن
monitored U بازبین
monitored U بازبینی کردن نظارت کردن
monitored U بازدید کار دستگاه
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored U نظارت کردن
monitored U اگاه ساز
monitored U فرابین
monitored U فرانگر
monitored U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored U برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitored U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitored U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitored U سیستمی که خطاهای مدار را بررسی میکند
monitored U واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitored U تولید شده توسط کامپیوتر
monitored U 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored U یک برنامه کنترلی
monitored U صفحه نمایش تصویر
monitored U مونیتور نمایشگر
monitored U مبصر
monitored U صفحه نمایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com