Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
control circuit
U
مدار فرمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
duplexes
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
ctrl break
U
در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
controlled stick steering
U
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
sound off
U
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
stand fast
U
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering
U
فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit
U
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching
U
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet
U
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
forward march
U
فرمان قدم رو فرمان پیش
pin
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
guide on me
U
فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
firing circuit
U
مدار چاشنی مدار انفجار
powder train
U
مدار خرج مدار باروت
one hook
U
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
close ranks
U
فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close interval
U
فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
guide left
U
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
cancel check firing
U
فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
institute
U
فرمان
sanctions
U
فرمان
Rd
U
فرمان RD
mkdir
U
فرمان D
ship will adjust
U
فرمان
instituted
U
فرمان
sanction
U
فرمان
sanctioning
U
فرمان
insubordinate
U
نا فرمان
ordinances
U
فرمان
ordinance
U
فرمان
commands
U
فرمان
instituting
U
فرمان
institutes
U
فرمان
sanctioned
U
فرمان
mark time
U
فرمان در جا
chartering
U
فرمان
chartered
U
فرمان
charter
U
فرمان
precept
U
فرمان
precepts
U
فرمان
if
U
فرمان IF
steering
U
فرمان
pipes
U
فرمان
handlebar
U
فرمان
charters
U
فرمان
indocile
U
نا فرمان
firman
U
فرمان
for
U
فرمان FOR
MD
U
فرمان D
commissions
U
فرمان
commissioning
U
فرمان
commission
U
فرمان
handle bar
U
فرمان
MDs
U
فرمان D
hest
U
فرمان
drive
U
فرمان
controlling
U
فرمان
commandment
U
فرمان
commandments
U
فرمان
assize
U
فرمان
edicts
U
فرمان
controls
U
فرمان
at my command
U
به فرمان من
control
U
فرمان
ordinace
U
فرمان
chdir
U
فرمان CD
rescript
U
فرمان
rudder bar
U
فرمان
edict
U
فرمان
drives
U
فرمان
commanded
U
فرمان
command
U
فرمان
decree
U
فرمان
decreed
U
فرمان
decreeing
U
فرمان
decrees
U
فرمان
by order of
U
فرمان
word
U
فرمان
worded
U
فرمان
bugle call
U
فرمان
paddled
U
دسته فرمان
preparatory command
U
فرمان خبر
files
U
فرمان FILES
paths
U
فرمان PATH
parade rest
U
فرمان ازاد
find
U
فرمان FIND
finds
U
فرمان FIND
left flank march
U
فرمان سمت چپ رو
preparatory command
U
فرمان حاضرباش
radio control
U
فرمان رادیویی
paddle
U
دسته فرمان
left oblique march
U
فرمان میل به چپ رو
paddles
U
دسته فرمان
path
U
فرمان PATH
power steering
U
فرمان خودکار
steering wheels
U
چرخ فرمان
operated
U
فرمان دادن
operate
U
فرمان دادن
prints
U
فرمان PRINT
remote control
U
فرمان از دور
motor vehicle tax
U
فرمان اتومبیل
printed
U
فرمان PRINT
print
U
فرمان PRINT
sorts
U
فرمان SORT
sorted
U
فرمان SORT
sort
U
فرمان SORT
pulpits
U
میز فرمان
pulpit
U
میز فرمان
joysticks
U
دسته فرمان
operates
U
فرمان دادن
break
U
فرمان BREAK
breaks
U
فرمان BREAK
order arms
U
فرمان پافنگ
operator command
U
فرمان متصدی
mandate
U
حکم فرمان
mandated
U
حکم فرمان
mandates
U
حکم فرمان
order
U
فرمان نظم
mandating
U
حکم فرمان
appends
U
فرمان APPEND
appending
U
فرمان APPEND
appended
U
فرمان APPEND
on the double
U
فرمان بدو رو
append
U
فرمان APPEND
steering wheel
U
چرخ فرمان
buffers
U
فرمان BUFFERS
paddling
U
دسته فرمان
chcp
U
فرمان CHCP
chkdsk
U
فرمان CHKDSK
control system
U
سیستم فرمان
control switch
U
کلید فرمان
control surface
U
سطح فرمان
control ratio
U
نسبت فرمان
commanding
U
فرمان دهنده
control pannel
U
تابلوی فرمان
control panel
U
تابلوی فرمان
mode
U
فرمان ODE
decretal
U
فرمان پاپ
officers
U
فرمان دادن
verified
U
فرمان VERIFY
verifies
U
فرمان VERIFY
verify
U
فرمان VERIFY
verifying
U
فرمان VERIFY
vol
U
فرمان VOL
diskcomp
U
فرمان DISKCOPY
del
U
فرمان DEL
control lever
U
اهرم فرمان
control grid
U
شبکه فرمان
command unit
U
واحد فرمان
command signal
U
علامت فرمان
command language
U
زبان فرمان
command key
U
کلید فرمان
battalia
U
فرمان جنگ
cls
U
فرمان CLS
cease fire
U
فرمان اتش بس
channel command
U
فرمان کانال
backup
U
فرمان BACKUP
automatic controller
U
دستگاه فرمان
advance march
U
فرمان پیش
control electrode
U
الکترود فرمان
control cubicle
U
ایستگاه فرمان
control characteristic
U
مشخصه فرمان
at call
U
اماده فرمان
at ease
U
فرمان ازاد
at or within call
U
اماده فرمان
attrib
U
فرمان اتریب
officer
U
فرمان دادن
drum controller
U
غلطک فرمان
types
U
فرمان TYPE
ordain
U
فرمان دادن
ordained
U
فرمان دادن
ordaining
U
فرمان دادن
ordains
U
فرمان دادن
handle escutcheon
U
روقفلی فرمان
handle bar arm
U
دسته فرمان
recover
U
فرمان RECOVER
typed
U
فرمان TYPE
type
U
فرمان TYPE
prescription
U
صدور فرمان
prescriptions
U
صدور فرمان
nerve centre
U
مرکز فرمان
nerve centres
U
مرکز فرمان
joystick
U
دسته فرمان
internal command
U
فرمان درونی
electronic control
U
فرمان الکترونیکی
instrument board
U
تخته فرمان
recovering
U
فرمان RECOVER
recovers
U
فرمان RECOVER
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com