|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 16 (9028 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
English | Persian | Menu |
---|---|---|---|
paddling U | بیلچه | ||
paddling U | پاروی پهن قایقرانی پارو زدن | ||
paddling U | با باله شنا حرکت کردن | ||
paddling U | دست و پا زدن | ||
paddling U | بادست نوازش کردن | ||
paddling U | ور رفتن با چوب پهن کتک زدن | ||
paddling U | پارو | ||
paddling U | الوار اب بند | ||
paddling U | راکت پینگ پنگ | ||
paddling U | پاروی کوتاه | ||
paddling U | وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد | ||
paddling U | وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد | ||
paddling U | دسته فرمان | ||
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Other Matches | |||
knee paddling U | پاروزدن تخته موج با دست روی زانو | ||
paddling door U | درب کار | ||
paddling pool U | استخرمصنوعیکوچکمخصوصبچهها |
Recent search history | Forum search | |||
|
||||
|