English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pound U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounded U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounding U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounds U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
caged storage U قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
distraint U توقیف اموال
sequestration U حکم توقیف اموال
foreign U توقیف اموال مدیون غایب
foreign U توقیف اموال مدیون خارجی
praemunire U حکم توقیف وضبط اموال یاغیان ومتمردین
garnishment U اخطاری که به شخصی که اموال دیگری در ید او توقیف شده است
elegit U حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
scaling ladder U نردبان برای بالارفتن از جاهای محصور
drylot U محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
VidCap U برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
angary U حق کشور متحارب برای استفاده از اموال کشوربیطرف
eminent domain U قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
community property U اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
carry over <idiom> U برای بعد نگهداری کردن
diagnostic U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی سایر مدارها یا قط عات است
CBMS U استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران
for keeps U برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
lay up <idiom> U ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
bone-house U [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
optical U اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
maintenance window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
service time window U [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
housekeeping U امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
deep cycling U روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
bit map U ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
damp land pit curing U نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
cassettes U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassette U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
microprogram U وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
collator U ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
proprietary file format U روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
topping lift U طناب وصل به دکل برای نگهداری تیر اصلی افقی
pontage U مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
CDs U جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
cinerarium U [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
off screen buffer U فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
CD U جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
habeas corpus U حکم توقیف از طرف دادگاه باذکر دلایل توقیف
number cruncher U یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
storing U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
store U حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
archive U فایلی که حاوی داده قدیمی است ولی برای مراجعه در آینده نگهداری میشود
fishnet U نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
semaphore U مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
hash U الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
mismatch U ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
Energy Star U استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
original equipment manufacturer U شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
PIA U مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
head-shrinkers U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinker U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
under restraint U در توقیف تحت توقیف د ربند
toolbox U جعبه حاوی قط عات لازم برای تعمیر , نگهداری و نصب قط عات
bad debts U طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
bad debt U طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود
samplers U مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
sampler U مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
peripheral U مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
crystals U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
democratic comiteism U سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
viruses U برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
virus U برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
restricted U محصور
fenced U محصور
pent up U محصور
pent U محصور
walled U محصور
closed U محصور
populated U مسکون محصور
embay U محصور کردن
ensphere U محصور کردن
walls U محصور کردن
courtyard U محوطه محصور
mure U محصور کردن
wall U محصور کردن
enwind U محصور کردن
closer U جای محصور
landlocked U محصور در خشکی
close U جای محصور
closes U جای محصور
closest U جای محصور
snowbound U محصور در برف
impark U محصور کردن
cooped up U محصور و محبوس
landlocked U محصور درخشکی
inbound U محصور در حدود معینی
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
seagirt U محصور بوسیله دریا
parked U شکارگاه محصور مرتع
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
lock up U در محلی محصور کردن
ensheathe U درغلاف محصور کردن
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
locked up U در محلی محصور کردن
parks U شکارگاه محصور مرتع
park U شکارگاه محصور مرتع
to limit something U چیزی را محصور کردن
to confine something to something U چیزی را محصور کردن
hoosegow U محبس محل محصور
to restrict something U چیزی را محصور کردن
binds U محصور کردن بهم پیوستن
entanglement U محصور با شبکه سیم خاردار
entanglements U محصور با شبکه سیم خاردار
impark U در پارک یا جنگل محصور کردن
caged storage U انبار کردن به طریقه محصور
garrisons U محصور کردن حصار کشیدن
bind U محصور کردن بهم پیوستن
embank U با خاک یا سنگ محصور کردن
garrison U محصور کردن حصار کشیدن
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
circumvallate U باسنگریابارو محصور شده سنگربندی کردن
degagement U [حریم محصور بین راهرو و دهلیز]
immure U در چهار دیوار نگاهداشتن محصور کردن
closure U رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
redoubt U موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
closures U رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
chattels U اموال
things U اموال
cattles U اموال
fielded U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
fields U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
ring U محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
field U شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
property book U دفتر اموال
installation property U اموال قسمت
user U انتفاع از اموال
chattel U اموال منقول
post property U اموال پادگان
tangible property U اموال ملموس
stolen goods U اموال مسروقه
things in action U اموال دینی
paraphernalia U اموال شخصی زن
things in possession U اموال عینی
separate estate U اموال شخصی زن
tangible property U اموال عینی
state property U اموال عمومی
inventory U صورت اموال
property voucher U سند اموال
post property U اموال پادگانی
real property U اموال غیرمنقول
distrain U ضبط اموال
financial property U اموال پولی
personal property U اموال شخصی
class i property U اموال طبقه 1
fungible U اموال مثلی
assets U مال و اموال
users U انتفاع از اموال
property officer U افسر اموال
personalty U اموال شخصی
class ii property U اموال طبقه 2
capital assets U اموال سرمایهای
poundage U وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
appropriation bill U صورت ضبط اموال
property of unknown ownership U اموال مجهول المالک
jus disponendi U حق واگذار کردن اموال
grand larceny U سرقت اموال پرقیمت
offences against property U جرائم بر علیه اموال
inventory U فهرست اموال سیاهه
goods of perishable nature U اموال سریع الفساد
article of roup U اموال مورد حراج
replaceable thing U اموال یا اشیا مثلی
priceable things U اموال یا اشیا قیمتی
fixed property U اموال غیر منقول
fisc U اموال ضبط شده
property officer U افسر ذیحساب اموال
contrabanded goods U اموال و اشیا قاچاق
goods and chattels U اموال و دارائیهای منقول
real estate broker U دلال اموال غیرمنقول
salvage U اموال نجات یافته از خطر
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
salvaging U اموال نجات یافته از خطر
accountable property officer's bond U دفتر افسر ذیحساب اموال
jus postliminii U حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
conclearer of stolen goods U مخفی کننده اموال مسروقه
salvages U اموال نجات یافته از خطر
salvaged U اموال نجات یافته از خطر
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
letters of marque U حکم ضبط اموال بیگانگان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com