English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (7371 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
diagnostic U تشخیصی
diagnostic U وابسته به تشخیص ناخوشی
diagnostic U برشناختی
diagnostic U کامپیوتری که مجموعهای برنامههای تشخیص را اجرا کند.
diagnostic U روش محل یابی خطاها درنرم افزاز یا سخت افزار با بررسی مدارها یا برنامه ها
diagnostic U تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری
diagnostic U نرم افزاری که کمک به یافتن خطاهای سیستم کامپیوتری میکند
diagnostic U دستور شرح نوع
diagnostic U محل و دلایل خطا نرم افزاری یا مشکل سخت افزاری
diagnostic U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی سایر مدارها یا قط عات است
diagnostic U وسیله سخت افزاری یانرم افزاری که کمک به یافتن خطاها میکند
diagnostic U تشخیص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diagnostic value U ارزش تشخیصی
diagnostic test U تست تشخیص
diagnostic test U ازمون تشخیصی
diagnostic routine U روال تشخیص
diagnostic routine U برنامه تشخیص عیب
diagnostic routine U روال تشخیصی
diagnostic routine U روش تشخیص معایب در اثرازمایش
diagnostic program U برنامه عیب شناسی
diagnostic program U برنامه تشخیصی
diagnostic massage U پیام تشخیصی
diagnostic interview U مصاحبه تشخیصی
diagnostic check U مقابله تشخیصی
monroe diagnostic reading test U ازمون تشخیص خواندن مونرو
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com