English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
insulator U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulators U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conductors U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductor U مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
electric conduction U هدایت الکتریسیته
inductivity U ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
dead U آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
ferrite U مادهای
single base U تک مادهای
ferric oxide U مادهای
volatile U مادهای با فشاربخار زیاد
antivitamin U مادهای که ویتامین ها را خنثی میکند
humectant U مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
abrazitic U مادهای که در موقع ذوب نمیجوشد
allergen U مادهای که باعث حساسیت میشود
acetylcholine U مادهای بفرمول 3NO71H7C از جود و سر
bill of rights U اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
electricity U الکتریسیته
creepage U مد الکتریسیته
photoconductive U مادهای که مقاومت الکتریکی ان با شدت روشنایی تغییرمیکند
bubble baths U مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
alkali U قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
bubble bath U مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
alkalis U قلیا مادهای باخاصیت قلیایی مثل سودمحرق
dopant U مادهای که در فرایند تغلیظ اضافه میشود doping
doesn't U نمیکند
electrical U مر بوط به الکتریسیته
electrically U مربوط به الکتریسیته
voltage source U منبع الکتریسیته
brain potential U الکتریسیته مغز
inductive capacity U ثابت دی الکتریسیته
positive electricity U الکتریسیته مثبت
static electricity U الکتریسیته ساکن
induced electricity U الکتریسیته القائی
negative electricity U الکتریسیته منفی
nuclear electricity U الکتریسیته هستهای
electric current U جریان الکتریسیته
electric dipole U دو قطبی الکتریسیته
electric doublet U دو قطبی الکتریسیته
electrical quantity U مقدار الکتریسیته
electric conductor U هادی الکتریسیته
electrostatics U الکتریسیته ساکن
electro physic U فیزیک الکتریسیته
electric generator U مولد الکتریسیته
animal electricity U الکتریسیته بدن
materials U مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
antigens U مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
succubus U جن یا دیو مادهای که بصورت زن درامده وبامردان همخواب میشود
antigen U مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
anticatalyst U مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
disk U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
inoculum U مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
disks U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
excipient U مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
material U مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
phosphor U مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند
gasogene U مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
it makees no difference U تفاوتی نمیکند
it is secure U عیب نمیکند
it makees no difference U فرقی نمیکند
why does he not admit it U چراتصدیق نمیکند
magnetoelectric U مربوط به الکتریسیته القایی
hot wire U سیم حاوی الکتریسیته
hot-wiring U سیم حاوی الکتریسیته
coulomb U واحد اندازه الکتریسیته
piezo electric effect U اثر پیزو- الکتریسیته
electrometer valve U لامپ الکتریسیته سنج
hot-wire U سیم حاوی الکتریسیته
electrometer tule U لامپ الکتریسیته سنج
generator U وسیله تولید الکتریسیته
generators U وسیله تولید الکتریسیته
hot-wired U سیم حاوی الکتریسیته
hot-wires U سیم حاوی الکتریسیته
photoemissive U مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
thins U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinnest U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
additives U مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
thinned U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
succuba U جنی یا دیو مادهای که هنگام شب بغل خواب مردان میشود
multicellular U مادهای با جرم حجمی کم باسلولهایی مملو از هوا یاگازهای دیگر
thin U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
hydrolyte U جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
thinners U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
static U که در زمان تغییر نمیکند. 2-
it is indifferent to me U برای من فرقی نمیکند
it is not in good workingorder U خوب کار نمیکند
constants U آنچه تغییر نمیکند
constant U آنچه تغییر نمیکند
polar U دارای الکتریسیته مثبت و منفی
replenish U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenished U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishing U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes U شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
watts U واحد اندازه گیری الکتریسیته
ribbon switch U مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
static U الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
phase difference U اختلاف فاز جریان الکتریسیته
watt U واحد اندازه گیری الکتریسیته
galvanism U جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
nonsparking U ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
it makes a t. difference U تفاوت خیلی زیادی نمیکند
fix U رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
fix U فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes U فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes U رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
amphetamine U مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamines U مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
hydro-electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
permittivity U واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
hydro electric U وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
weedless U قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
sticking point U حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
The heating doesn't work. این سیستم حرارتی کار نمیکند.
sticking points U حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
coast is clear <idiom> U هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
the face remains U مطلب همانست که هست فرق نمیکند
The heating doesn't work. این سیستم گرمایشی کار نمیکند.
incompatible U ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
inert U که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
The light doesn't work. این چراغ برق کار نمیکند.
outages U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
outage U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
electrostatic charge U بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
landing zone U فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
background processing U فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
deadbeat <idiom> U شخصی که هیچ وقت قرضش را پرداخت نمیکند
infallibilist U کسیکه معتقد است که پاپ اشتباه نمیکند
defective U خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
timberline U خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
down U مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
chromometer U ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
no parity U ارسال داده که در بیت پاریتی استفاده نمیکند
antibiotic U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotics U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
metal deactivator U مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
decibels U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
decibel U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
ieee U Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
non impact printer U که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
local U وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
jus ex injuria non oritur U تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
locals U وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
nonlinear U مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
frees U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
ro U ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش را می پذیرد , وارسال نمیکند
freeing U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
down U مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است
freed U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
fix U برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
fixes U برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
three pin plug U ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
iee /s 00 U مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
IEC connector U استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
zero slot lan U شبکه محلی که از آداپتور داخلی استفاده نمیکند و به جای آن از پورت مخصوص
doa U شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
illegal U دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
subroutine U زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
static U زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
actinoelectric U اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
monitors U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitored U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor U مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
downtime U مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
non procedural language U زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
medium U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
brake lining U مادهای با کارایی خوب دربرابر اصطکاک و مقاومت دربرابر حرارت زیاد
ferromagnetic material U هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
exclusion clause U مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
continuation clause U مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
escalation U مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
fellow traveler U کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
i/o U روش انتساب آدرس خاص به هر پورت ورودی /خروجی که فضای حافظه را استفاده نمیکند
photovoltaic cell U مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
isolation U مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com