Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
recreative
U
دوباره ایجاد کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
worker
U
ایجاد کننده
causer
U
ایجاد کننده
originative
U
ایجاد کننده
resorbent
U
دوباره جذب کننده
reproducer
U
دوباره تولید کننده
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
swisher
U
ایجاد کننده صدای فش فش
thallogenous
U
ایجاد کننده تالیوم
siliciferous
U
ایجاد کننده سیلیکون
goiterogenic
U
ایجاد کننده گواتر
goitrogenic
U
ایجاد کننده گواتر
genesis
U
پسوند بمعنی ایجاد کننده
hypnogenetic
U
ایجاد کننده خواب هیپنوتیزم
integrator
U
ایجاد کننده ائتلاف یا انضمام
neurogenic
U
ایجاد کننده بافت عصبی
seminiferous
U
ایجاد کننده بذر یا نطفه
tetanic
U
داروی ایجاد کننده تشنجات کزازی
goitrogenic
U
ایجاد کننده تورم غده تیروئید
snow machine
U
ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
carries
U
خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carrying
U
خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carried
U
خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
signing on
U
فرایند ایجاد یک ارتباط مابین کامپیوتر و استفاده کننده
carry
U
خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
form utility
U
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
countervailing power
U
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
feep
U
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
deletion
U
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
carried
U
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carrying
U
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carry
U
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carries
U
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
Hayes Corporation
U
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
carries
U
وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carried
U
وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carry
U
وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carrying
U
وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
cascade carry
U
وام ایجاد شده در یک جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی, رقم نقلی ابشاری
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
bulk
U
مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
ActiveX
U
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
on more
U
دوباره
continually
U
دوباره و دوباره
bis
U
دوباره
revet
U
دوباره
anew
U
دوباره
de novo
U
دوباره
again
U
دوباره
afresh
U
دوباره
reassemble
U
دوباره سوارکردن
rejoins
U
دوباره پیوستن به
rejoining
U
دوباره پیوستن به
rejoined
U
دوباره پیوستن به
refilled
U
دوباره پر کردن
reproductions
U
تولید دوباره
retransmit
U
دوباره فرستادن
recapture
U
دوباره تسخیرکردن
refilled
U
دوباره پرکردن
reproducing
U
دوباره تولیدکردن
recaptured
U
دوباره تسخیرکردن
reassembled
U
دوباره سوارکردن
refill
U
دوباره پرکردن
replenish
U
دوباره پر کردن
reproducer
U
دوباره تولیدکننده
refill
U
دوباره پر کردن
recapturing
U
دوباره تسخیرکردن
rewrites
U
دوباره نوشتن
recaptures
U
دوباره تسخیرکردن
replenishes
U
دوباره پر کردن
replenishing
U
دوباره پر کردن
second check
U
بررسی دوباره
fox message
U
پیام دوباره
reassembling
U
دوباره سوارکردن
reproduction
U
تولید دوباره
refills
U
دوباره پر کردن
reassembles
U
دوباره سوارکردن
replenished
U
دوباره پر کردن
refills
U
دوباره پرکردن
reproduces
U
دوباره تولیدکردن
rebirth
U
تولد دوباره
resorption
U
بلع دوباره
restart
U
شروع دوباره
rewriting
U
دوباره نوشتن
refreshed
U
دوباره پر کردن
refreshes
U
دوباره پر کردن
rejoin
U
دوباره پیوستن به
rewriting
U
دوباره نویسی
rewrote
U
دوباره نوشتن
revest
U
دوباره گماشتن
rewrote
U
دوباره نویسی
reissue
U
دوباره منتشرکردن
reissued
U
دوباره منتشرکردن
reissues
U
دوباره منتشرکردن
resells
U
دوباره فروختن
resold
U
دوباره فروختن
refreshingly
U
دوباره سازی
refresh
U
دوباره پر کردن
rewrites
U
دوباره نویسی
resurge
U
دوباره برخاستن
refilling
U
دوباره پرکردن
refilling
U
دوباره پر کردن
reproduced
U
دوباره تولیدکردن
reproduce
U
دوباره تولیدکردن
reconstruction
U
دوباره سازی
rewritten
U
دوباره نویسی
resell
U
دوباره فروختن
repullulate
U
دوباره درامدن
reconstructions
U
دوباره سازی
rewrite
U
دوباره نوشتن
reselling
U
دوباره فروختن
rewrite
U
دوباره نویسی
resorb
U
دوباره بعلیدن
rewriter
U
دوباره نویس
refreshing
U
دوباره سازی
rewake
U
دوباره برانگیختن
reissuing
U
دوباره منتشرکردن
to come again
U
دوباره امدن
re echo
U
دوباره برگرداندن
re count
U
دوباره شمردن
re construction
U
دوباره سازی
digamy
U
عروسی دوباره
rewritten
U
دوباره نوشتن
re-ran
U
دوباره دویدن
re-run
U
دوباره دویدن
re-running
U
دوباره دویدن
re-runs
U
دوباره دویدن
re edify
U
دوباره ساختن
reedify
U
دوباره ساختن
repeat
U
دوباره گفتن
twice born
U
دوباره زاد
replenishment
U
دوباره پرکردن
re fuse
U
دوباره گداختن
repeats
U
دوباره ساختن
repeats
U
دوباره گفتن
re establishment
U
دوباره برقرارسازی
repeat
U
دوباره ساختن
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
plerosis
U
دوباره پرشدن
remakes
U
دوباره سازی
rework
U
دوباره ورزیدن
retaking
U
دوباره گرفتن
retakes
U
دوباره گرفتن
retaken
U
دوباره گرفتن
retake
U
دوباره گرفتن
reseats
U
دوباره نشاندن
reseating
U
دوباره نشاندن
reseated
U
دوباره نشاندن
reworked
U
دوباره ورزیدن
remake
U
دوباره سازی
once more
U
دوباره باردیگر
A fresh lease of life.
U
عمر دوباره
encore
U
دوباره بنوازید
encores
U
دوباره بنوازید
redevelop
U
دوباره فاهرکردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com