Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fine setting
U
تنظیم دقیق
fine adjustment
U
تنظیم دقیق
precision adjustment
U
تنظیم دقیق
calibration
U
تنظیم الات دقیق
fine sight
U
تنظیم خط نشانه دقیق
altitude fine adjustment
دستگاه تنظیم دقیق
precision adjustment
U
تنظیم دقیق تیر
zeroes
U
تنظیم دقیق دستگاه
zero
U
تنظیم دقیق دستگاه
precision adjustment
U
تنظیم تیر دقیق
fine adjustment knob
دکمه تنظیم دقیق
zeros
U
تنظیم دقیق دستگاه
fine sight
U
تنظیم دقیق زاویه توپ
zero beat
U
تنظیم کردن دقیق موج دستگاه وفرکانس ان
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
masters
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
installations
U
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
installation
U
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
environments
U
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
U
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
turnaround time
U
مدت زمانی تنظیم جهت جریان داده در سیستم یک طرفه
on board regulation
U
تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
multiplex
U
سیستم تنظیم تقسیم که تمام کانال ها حاوی داده با استفاده از پروتکل یکسان و نرخ ارسال هستند
warm standby
U
وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay
U
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
constant speed propeller
U
ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
trim for take off
U
سیستم بلند شدن هواپیما به طور خودکار تنظیم خودکاربلند شدن
parameter
U
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
configurations
U
روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
configuration
U
روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
parameters
U
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
adjusting ring
U
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
delayed contact
U
چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
shares
U
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share
U
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shared
U
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
job
U
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
jobs
U
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
calibrated air speed
U
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
installs
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install
U
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
totalitarianism
U
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
high burst ranging
U
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
regulation
U
تنظیم
timing
U
تنظیم
adjustments
U
تنظیم
regularization
U
تنظیم
alignment
U
تنظیم
alignments
U
تنظیم
spreading
U
تنظیم
formulation
U
تنظیم
adjustment
تنظیم
shaping regulating
U
تنظیم
calibration
U
تنظیم
set out
U
تنظیم
regulated
U
تنظیم کردن
hand regulation
U
تنظیم با دست
thermostatic regulation
U
تنظیم با دماپای
thermoregulation
U
تنظیم حرارت
thermoregulation
U
تنظیم دمایی
adjusts
U
تنظیم کردن
to make out
U
تنظیم کردن
trigger control
U
تنظیم با ماشه
to put in to shape
U
تنظیم کردن
to draw up
U
تنظیم کردن
to draw out
U
تنظیم کردن
indicement
U
تنظیم ادعانامه
to set out
U
تنظیم کردن
frequency tuning
U
تنظیم فرکانس
regulation
U
پهنه تنظیم
inductive tuning
U
تنظیم القائی
inductive tuning
U
تنظیم پرمئابیلیته
conduction
U
هدایت تنظیم
framer
U
تنظیم کننده
regulate
U
تنظیم کردن
adjusting
U
تنظیم کردن
pilot valve
U
سوپاپ تنظیم
tunable
U
تنظیم پذیر
classifies
U
تنظیم کردن
voltage regulation
U
تنظیم ولتاژ
regularize
U
تنظیم کردن
regularising
U
تنظیم کردن
formulating
U
تنظیم کردن
vertical justification
U
تنظیم عمودی
regularises
U
تنظیم کردن
regularised
U
تنظیم کردن
vertical adjustment
U
تنظیم عمودی
attends
U
تنظیم کردن
attending
U
تنظیم کردن
regularized
U
تنظیم کردن
regularizes
U
تنظیم کردن
classify
U
تنظیم کردن
classifying
U
تنظیم کردن
method of drawing up
U
طرز تنظیم
will adjust
U
تنظیم می کنم
formulates
U
تنظیم کردن
make out
U
تنظیم کردن
formulate
U
تنظیم کردن
regularizing
U
تنظیم کردن
attend
U
تنظیم کردن
lineup
U
تنظیم کردن
calibrated
U
تنظیم کردن
indictment
U
تنظیم کیفرخواست
calibrate
U
تنظیم کردن
indictment
U
تنظیم ادعانامه
variability
U
قابلیت تنظیم
depth adjustment
تنظیم عمیق
initial adjustment
U
تنظیم صفر
tuneable
U
تنظیم پذیر
timing
U
تنظیم وقت
formulated
U
تنظیم کردن
line regulator
U
تنظیم کننده
indictments
U
تنظیم کیفرخواست
indictments
U
تنظیم ادعانامه
levelling screw
U
پیچ تنظیم
lay down
U
تنظیم کردن
calibrating
U
تنظیم کردن
frame
U
تنظیم کردن
jack screw
U
پیچ تنظیم
calibrates
U
تنظیم کردن
tunably
U
تنظیم پذیر
tunes
U
تنظیم کردن
regulating switch
U
کلید تنظیم
arrangements
U
ترتیب تنظیم
arrangement
U
ترتیب تنظیم
regulating valve
U
سوپاپ تنظیم
electronic tuning
U
تنظیم الکترونی
rheostat regulation
U
تنظیم با رئوستا
rocker gear
U
تنظیم جاروبک
automatic regulation
U
تنظیم خودکار
set screw
U
پیچ تنظیم
regularizer
U
تنظیم کننده
electronic control
U
تنظیم الکترونیکی
range of adjustment
U
ناحیه تنظیم
tune
U
تنظیم کردن
adjusting point
U
نقطه تنظیم
adjustment of fire
U
تنظیم تیر
adjustment of rools
U
تنظیم غلطک
air adjustment
U
تنظیم هوا
regiments
U
تنظیم کردن
regiment
U
تنظیم کردن
redact
U
تنظیم کردن
regulable
U
تنظیم پذیر
crystal control
U
تنظیم با بلور
stup string
U
رشته تنظیم
checks
U
دریچه تنظیم
checked
U
دریچه تنظیم
check
U
دریچه تنظیم
corrector
U
تنظیم کننده
adjustments
U
تنظیم کردن
adjustments
U
تنظیم تطبیق
adjustment
U
تنظیم کردن
alignments
U
تنظیم انطباق
alignments
U
صف بندی تنظیم
alignment
U
تنظیم انطباق
check gate
U
دریچه تنظیم
cascade control
U
تنظیم زنجیری
set the watch
U
تنظیم نگهبانی
set up
U
تنظیم کردن
setting ring
U
حلقه تنظیم
body alinement
U
تنظیم بدن
spark setting
U
تنظیم جرقه
speed adjustment
U
تنظیم سرعت
caliper setting
U
تنظیم پرگار
cam type regulation
U
تنظیم بادامکی
carburetor adjustment
U
تنظیم کاربراتور
alignment
U
صف بندی تنظیم
range calibration
U
تنظیم مسافت
check valve
U
شیر تنظیم
family planning
U
تنظیم خانواده
adjusted
U
تنظیم شده
regulator
U
تنظیم کننده
adjustable
U
تنظیم پذیر
regulators
U
تنظیم کننده
adjust
U
تنظیم کردن
fine adjustment
U
تنظیم فریف
focusing control
U
تنظیم تمرکز
regulates
U
تنظیم کردن
regulating
U
تنظیم کردن
adjustable
U
قابل تنظیم
fine setting
U
تنظیم میکرومتری
pressure adjustment
U
تنظیم فشار
adjusability
U
قابلیت تنظیم
expanded contrast
U
تنظیم کنتراست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com