English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shell U برنامه واسطه
shelling U برنامه واسطه
shells U برنامه واسطه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
api U مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source U برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented U روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
newest U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
jobs U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopping U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular U بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command U دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
middlemen U واسطه
middleman U واسطه
brokering U واسطه
jobber U واسطه
immediate U بی واسطه
brokers U واسطه
mediator U واسطه
mediators U واسطه
instrumentality U واسطه
intermediate exchange U واسطه
intermediate U واسطه
intermediary U واسطه
mediums U واسطه
commissioners U واسطه
commissioner U واسطه
agent U واسطه
intermediaries U واسطه
agents U واسطه
inductor U واسطه
by reason of U واسطه
intermedium U واسطه
brokered U واسطه
interagent U واسطه
medium U واسطه
broker U واسطه
go between U واسطه
agencies U واسطه
agency U واسطه
intermediator U واسطه
pandered U واسطه کار بد
pandering U واسطه کار بد
immediately U بدون واسطه
mediation U واسطه گری
tumbler lever U اهرم واسطه
panders U واسطه کار بد
financial intermediary U واسطه مالی
tumble gear U چرخ واسطه
panderer U واسطه کار بد
inermediate frequency U بسامد واسطه
inductor U واسطه القاء
immediateness U عدم واسطه
owing to the fact that U به واسطه اینکه
relay station U ایستگاه واسطه
mediums U واسطه دلال
mediums U میانجی واسطه
medium U واسطه دلال
medium U میانجی واسطه
onthat account U بان واسطه
real estate broker U واسطه املاک
insurance broker U واسطه بیمه
media U رسانه ها واسطه ها
media U واسطه ها وسیله ها
mean proportional U واسطه هندسی
shipbroker U واسطه حمل
intermediate objective U هدف واسطه
chapman U واسطه سیار
standard interface U واسطه استاندارد
intermediate transmitter U فرستنده واسطه
intermediate reaction U واکنش واسطه
jobbing U واسطه بازرگانی
jobber U بازرگان واسطه
intermediate coupling U پیوست واسطه
bill broker U واسطه تنزیل
intermediate field U میدان واسطه
authorised clerk U واسطه مجاز
intermediate product U فراورده واسطه
intermediate product U محصول واسطه
intermediate goods U کالاهای واسطه
intermediate grid U شبکه واسطه
intermediate layer U قشر واسطه
rug dealer U واسطه فرش
customs agent U واسطه گمرک
direct <adj.> U بدون واسطه
transition element U عنصر واسطه
intermediate compound U ترکیب واسطه
commodity broker U واسطه کالا
pander U واسطه کار بد
agents U واسطه عامل
agent U واسطه عامل
post transition metals U فلزات پس واسطه
intermediate complex U کمپلکس واسطه
intermediate contact U کنتاکت واسطه
indirect support U تکیه گاه بی واسطه
brokers U واسطه معاملات بازرگانی
brokering U واسطه معاملات بازرگانی
forwarding agent U واسطه حمل و نقل
customs agent U واسطه کارهای گمرکی
customs broker U واسطه امور گمرکی
immediacy U مستقیم و بی واسطه بودن
inner transition elements U عناصر واسطه داخلی
broker U واسطه معاملات بازرگانی
brokered U واسطه معاملات بازرگانی
psychic U واسطه پدیده روحی
virgin medium U واسطه دست نخورده
jobbing U عمل واسطه گری
intermediate contour U میزان منحنی واسطه
financial intermediary U موسسه مالی واسطه
interceder U شفاعت کننده واسطه
transition series U گروه عناصر واسطه
mediately U یا واسطه بطور ناراسته
intermediate frequency amplifier U فزونساز بسامد واسطه
direct support U تکیه گاه بی واسطه
tumble gear U چرخ دنده واسطه
intermediate frequency transformer U مبدل بسامد واسطه
relayed U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
freight forwarder U واسطه حمل و نقل کالا
relays U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
leads U سیم واسطه زاویه پیشگیری
lead U سیم واسطه زاویه پیشگیری
relay U ایستگاه واسطه مخابراتی رله
diastase U دیاستاز واسطه پدیده های حیاتی
To meciate . To intervene . U پا درمیانی کردن ( واسطه یا میانجی شدن )
fix someone up with someone <idiom> U واسطه برای قرار ملاقات دونفر
elapsation U ازدست رفتن حق به واسطه مرور زمان
goto U دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
iterate U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
sequential U حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
compiler U نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
source computer U کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
businesses U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
business U مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
parameters U استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
scheduled wave U امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
parameter U استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
supervisory U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
executives U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
iterative routine U حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
executive U برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
development U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
subprogram U 1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
developments U مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
stops U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopping U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
synthetic address U زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
stopped U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
diagnostics U تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
calling U مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
stop U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
toolkit U مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
conditional U دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
statements U دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
concurrent U اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
source language U 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
object oriented U زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
main line program U بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
statement U دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
optimum schedule U مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
drags U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
compiled U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
pl/m U زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
functioned U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
functions U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
dropped U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dynamic link library U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
c U زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
compiling U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
chapters U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
debugger U نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
drop U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
coding U صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
chapter U بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
compile U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiles U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
drag U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
dragged U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
dropping U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops U دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
function U مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
mediatrix U زنی که واسطه بین خدا وخلق باشد
way station U ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
hooks U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hook U نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
intermittent error U خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
segment U بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
conditional U دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
helped U تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com