English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
half volley U پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slap shot U ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
pop up U ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop-up U ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
blooper U پرتاب اهسته توپ به توپزن
sillier U بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
silliest U بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
silly U بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
send down U پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
on drive U ضربه بسمت توپزن
brush back U پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
off spin U چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
leg hit U ضربه بسمت محدوده توپزن
beans U ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
comebacker U ضربه توپ زمینی بطرف توپزن
fine U ضربه توپزن به پشت منطقه خود
throw out U سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
bean U ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
fined U ضربه توپزن به پشت منطقه خود
finest U ضربه توپزن به پشت منطقه خود
long hop U توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
leg break U بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
pitch U بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitches U بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
he was given 0 lashes U بیست ضربه شلاق خورد
The blow made my head swin. U در اثر ضربه سرم گیج خورد
called strick U پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
leg before U ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
bunter U توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
alley oop shot U پرتاب نزدیک سبد
alley shot U ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
wide U توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
widest U توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
wider U توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
check point U علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
nearest U نزدیک به ضربه
nears U نزدیک به ضربه
nearer U نزدیک به ضربه
nearing U نزدیک به ضربه
near- U نزدیک به ضربه
neared U نزدیک به ضربه
near U نزدیک به ضربه
stoccata U پرتاب با ضربه شمشیر
stoccado U پرتاب با ضربه شمشیر
finish style U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish crossover U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
pinning position U نزدیک به ضربه شدن
blockhouse U ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
toss U ضربه بلند
tossing U ضربه بلند
tosses U ضربه بلند
tossed U ضربه بلند
under arm net shot U ضربه کوتاه از نزدیک تور
dab shot U ضربه ناگهانی از نزدیک تور
This stone wont lift. U این سنگ از جایش بلند نمی شود ( تکان نمی خورد )
high U ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
highs U ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
clothesline U ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
highest U ضربه نزدیک به میله اول بولینگ
under arm clear U ضربه بلند از پایین دست
loops U ضربه بلند قوس دار
loop U ضربه بلند قوس دار
looped U ضربه بلند قوس دار
loop drive U ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
in distance U نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
approaches U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approach U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approached U ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
net shot clear U ضربه بلند از لب تور به انتهای زمین
chinaman U زمین خوردن و بلند شدن توپ توپ انداز چپ- دست بطرف توپزن راست دست
She doesn't eat meat, but other than that she'll eat just about anything. U او [زن] گوشت نمی خورد اما به غیر از آن او [زن] کلا همه چیز می خورد.
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
lobbed U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbing U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobs U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lob U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
chap and lie U پرتاب گوی و ضربه به گوی دیگر و توقف ان
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
flight U پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
prompt U بیدرنگ
instantly U بیدرنگ
as a result <adv.> U بیدرنگ
at that [at that provocation] <adv.> U بیدرنگ
thereupon <adv.> U بیدرنگ
consequently <adv.> U بیدرنگ
thereupon U بیدرنگ پس از ان
forthright U بیدرنگ
thereat <adv.> U بیدرنگ
eftsoon U بیدرنگ
forthwith U بیدرنگ
prompted U بیدرنگ
prompts U بیدرنگ
like a shot U بیدرنگ
therewith U بیدرنگ
subsequently <adv.> U بیدرنگ
away U بیدرنگ
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
outrightly U کاملا بیدرنگ
outright U کاملا بیدرنگ
snap up U بیدرنگ پذیرفتن
in one's tracks <idiom> U ناگهانی ،بیدرنگ
forthrights U فورا` بیدرنگ
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
without d. U بیدرنگ بدون معطلی
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
clearer U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clears U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clear U دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
backstop U توپزن
batsmen U توپزن
batsman U توپزن
battery U توپزن و توپگیر
balking U خطای توپزن
balked U خطای توپزن
balk U خطای توپزن
balks U خطای توپزن
stonewaller U توپزن تدافعی
controls U توپزن دقیق
banjo hitter U توپزن ضعیف
controlling U توپزن دقیق
control U توپزن دقیق
batteries U توپزن و توپگیر
baulked U خطای توپزن
baulking U خطای توپزن
baulks U خطای توپزن
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
stump U سوزاندن توپزن کریکت
stumped U سوزاندن توپزن کریکت
stumping U سوزاندن توپزن کریکت
duckings U اخراج توپزن بی امتیاز
ducks U اخراج توپزن بی امتیاز
dismisses U سوزاندن توپزن و اخراج او
defense U دفاع توپزن از میله ها
stumps U سوزاندن توپزن کریکت
fine leg U محل پشت سر توپزن
ducked U اخراج توپزن بی امتیاز
duck U اخراج توپزن بی امتیاز
dismissing U سوزاندن توپزن و اخراج او
counted U تعداد امتیاز توپزن
take a wicket U سوزاندن توپزن کریکت
dismiss U سوزاندن توپزن و اخراج او
catcher U توپگیر پشت سر توپزن
counts U تعداد امتیاز توپزن
counting U تعداد امتیاز توپزن
double U توپزن 0001امتیازی فصل
doubled U توپزن 0001امتیازی فصل
count U تعداد امتیاز توپزن
ground U محل ایستادن توپزن
doubled up U توپزن 0001امتیازی فصل
encountered U زد و خورد
encountering U زد و خورد
ate U خورد
encounter U زد و خورد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com