English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
e hour U وقت مخصوص اجرای عملیات ستادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
delay position U موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
concept of operations U روش اجرای عملیات
task element U عنصر اجرای عملیات
task forces U نیروی اجرای عملیات
task force U نیروی اجرای عملیات
launch U اجرای حمله شروع عملیات
operator U ترتیب اجرای عملیات ریاضی
precedence U ترتیب اجرای عملیات ریاضی
operators U ترتیب اجرای عملیات ریاضی
launched U اجرای حمله شروع عملیات
launches U اجرای حمله شروع عملیات
launching U اجرای حمله شروع عملیات
task element U قسمت مامور اجرای عملیات
interdict U ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
task group U ناو گروه مامور اجرای عملیات
task fleet U ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
high angle pit U چاله مخصوص اجرای تیرقائم
force rendezvous U نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
special operations U عملیات مخصوص یا ویژه
cycle U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycles U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
duplication check U بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
cycled U تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
processes U برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
process U برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
air facility U تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
air inst alations U تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
hand U سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
handing U سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
flow diagram U نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flowchart U نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
signatures U کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signature U کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
coprocessor U آداپتور نمایش سریع که مخصوص عملیات گرافیکی مثلاگ رسم خط و... است
storage U TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
day fighter U هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه
breaks U کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break U کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
staff duty U وفیفه ستادی
staff estimate U براورد ستادی
staff duty U ماموریت ستادی
staff supervision U نظارت ستادی
staff duty U کار ستادی
staff study U بررسی ستادی
staff section U بخش ستادی
staff coordination U هماهنگی ستادی
e hour U وقت ستادی
chaining U اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
real time U اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
at U قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
staff U پرسنل ستاد ستادی
staffs U پرسنل ستاد ستادی
staffed U پرسنل ستاد ستادی
directorates U هیئت مدیره ستادی
directorate U هیئت مدیره ستادی
staff section U قسمت ستادی دسته سمبه
Sound Recorder U امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
run duration U خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
pipelines U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
application of fire U اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
feasibility study U مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
possession money U حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
performance standard U معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
staffing guide U کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
post attack U بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
Sound Blaster U و پس اجرای آن
run U اجرای
runs U اجرای
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
auto da fe U اجرای رای
post strike U بعد از اجرای تک
rerun U اجرای مجدد
administration of justice U اجرای عدالت
carry out the obligations U اجرای تعهدات
ground work U اجرای فن در خاک
administer justice U اجرای عدالت
performance of a contract U اجرای قرارداد
conduct of fire U اجرای تیراندازی
parallel run U اجرای موازی
conduct of fire U اجرای اتش
program execution U اجرای برنامه
concurrent execution U اجرای همزمان
fulfilment of an obligation U اجرای تعهد
budget execution U اجرای بودجه
machine run U اجرای ماشین
enforcement of a judgment U اجرای حکم
plan implementation U اجرای برنامه
use U اجرای چیزی
execution of wills U اجرای وصایا
concurrently U اجرای همزمان
dry run U اجرای ازمایشی
test run U اجرای ازماینده
test run U اجرای ازمایشی
uses U اجرای چیزی
execution of judgments U اجرای احکام
class ii activity U اجرای اماد طبقه 2
operates U دستورات اجرای کامپیوتر
policy instrument U ابزار اجرای سیاست
class i activity U اجرای اماد طبقه 1
apply a correct holt U اجرای فن صحیح کشتی
reprieving U تعلیق اجرای مجازات
involves U آغاز با اجرای یک برنامه
involving U آغاز با اجرای یک برنامه
self aid U اجرای کمکهای اولیه
reprieve U تعلیق اجرای مجازات
reprieved U تعلیق اجرای مجازات
reprieves U تعلیق اجرای مجازات
by the number U اجرای فرمان با شماره
checks U اجرای خشک یک برنامه
checked U اجرای خشک یک برنامه
operated U دستورات اجرای کامپیوتر
concurrent program execution U اجرای همزمان برنامه
pursuance of a plan U اجرای نقشه یا طرحی
involve U آغاز با اجرای یک برنامه
enforcement of a judment U اجرای حکم دادگاه
techniques U روش یا فن اجرای کار
administration of a will U اجرای وصیت نامه
check U اجرای خشک یک برنامه
enforcement by writ U اجرای حکم دادگاه
final process U دستور اجرای حکم
launching U شروع یا اجرای یک برنامه
war game U اجرای بازی جنگ
wargaming U اجرای بازی جنگ
launch an attack U اجرای حمله شروع تک
launches U شروع یا اجرای یک برنامه
launched U شروع یا اجرای یک برنامه
launch U شروع یا اجرای یک برنامه
transattack period U زمان اجرای تک اتمی
technique U روش یا فن اجرای کار
operate U دستورات اجرای کامپیوتر
enforcement of judgement U اجرای احکام قضایی
legal enforcement U اجرای حکم دادگاه
implementation of the decisions U اجرای قرار [رای]
multitasking U اجرای چندین کار
insubordination U سرپیچی از اجرای دستور
desk U اجرای خشک برنامه
multi tasking U اجرای چندین کار
law enforcement U اجرای قوانین [حقوقی]
methode of fire U روش اجرای تیراندازی
desks U اجرای خشک برنامه
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
concepts U تدبیر روش اجرای یک چیز
enterprises U اقدام به اجرای قوانین کردن
concept U تدبیر روش اجرای یک چیز
enterprise U اقدام به اجرای قوانین کردن
passes U 1-اجرای حلقه یک بار. 2-یک عمل
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
overlap processing U اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
staged U اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
phased U دوره زمانی اجرای برنامه
fire time U زمان اجرای اتش یا انفجار
phase U دوره زمانی اجرای برنامه
passive U وقت کشی بدون اجرای فن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com