Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
wait state
U
وضعیت انتظار
taxi stand
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
taxi rank
[British E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
cabstand
[American E]
U
توقفگاه تاکسی
[برای انتظار مسافر]
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
attends
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
inverse
U
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria
U
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
attitude control
U
کنترل وضعیت هواپیما
active status
U
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley
U
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
races
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
wing position
U
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
statement of service
U
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
flying status
U
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
center of gravity limits
U
محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
rigging position
U
وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
transparent
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
artificial horizon
U
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
hold forth
U
پیشنهاد کردن انتظار داشتن
to look forward expectantly to the future
U
با انتظار به آینده نگاه کردن
envisages
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisage
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaged
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaging
U
انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
turn off guidance
U
راهنمای تاکسی کردن هواپیما
expectantly
U
با انتظار
expectations
U
انتظار
expectation
U
انتظار
ready line
U
خط انتظار
prospects
U
انتظار
prospecting
U
انتظار
expectance
U
انتظار
prospected
U
انتظار
prospect
U
انتظار
expectancy
U
انتظار
anticipation
U
انتظار
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
inopinate
U
انتظار نداشته
waiting lists
U
لیست انتظار
waiting list
U
لیست انتظار
anticipatory
U
در حال انتظار
waiting-room
U
اطاق انتظار
beyond the pale
<idiom>
U
دوراز انتظار
waiting-rooms
U
اطاق انتظار
waiting room
U
اطاق انتظار
aspiration level
U
سطح انتظار
error of expectation
U
خطای انتظار
redezvous
U
محل انتظار
waiting-room
U
اتاق انتظار
anticipated
<adj.>
U
انتظار می رود
to my great surprise
U
برخلاف انتظار من
anterooms
U
اطاق انتظار
lobbied
U
سالن انتظار
anteroom
U
اطاق انتظار
lobbies
U
سالن انتظار
expectative
U
مورد انتظار
cooling period
U
زمان انتظار
in prospect
U
انتظار داشته
half pay
U
حق انتظار خدمت
in prospective
U
انتظار داشته
estimated
<adj.>
U
انتظار می رود
rendezvous area
U
موضع انتظار
expectancy table
U
جدول انتظار
waiting time
U
زمان انتظار
ante-rooms
U
اطاق انتظار
expected
<adj.>
U
انتظار می رود
expectancy chart
U
نمودار انتظار
standby
U
حالت انتظار
standbys
U
حالت انتظار
wait state
U
حالت انتظار
bide
U
در انتظار ماندن
ante-chamber
U
اتاق انتظار
wait time
U
زمان انتظار
to look forward to
U
انتظار داشتن
anticipative
U
درحالت انتظار
lobby
U
سالن انتظار
presumable
<adj.>
U
انتظار می رود
probable
<adj.>
U
انتظار می رود
reception room
U
اتاق انتظار
reception rooms
U
اتاق انتظار
in the cards
<idiom>
U
انتظار داشتن
add insult to the injury
<idiom>
U
[بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
to get back on one's feet
U
وضعیت خود را بهتر کردن
expected frequency
U
فراوانی مورد انتظار
on deck
U
در انتظار نوبت شنا
to look forward to something
U
انتظار چیزی را داشتن
expected value
U
ارزش مورد انتظار
point spread
U
امتیاز قابل انتظار
anticipated profit
U
سود مورد انتظار
sales expectations
U
فروش مورد انتظار
anticipated inflation
U
تورم مورد انتظار
one anxious week of waiting
U
یک هفته انتظار با نگرانی
anticipated price
U
قیمت مورد انتظار
in prospect
U
مورد انتظار
[در برنامه ]
beyond one's expectation
U
مافوق انتظار کسی
intended saving
U
پس انداز مورد انتظار
likly
U
انتظار داشتنی مناسب
suit up
U
ذخیره در انتظار بازی
look forward
U
انتظار چیزی را داشتن
tempo stroll variation
U
واریاسیون صبر و انتظار
means end expectation
U
انتظار وسیله- هدف
expected price
U
قیمت مورد انتظار
nonpay status
U
حالت انتظار خدمتی
develop
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develops
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
awaited
U
منتظر شدن انتظار داشتن
speculated
U
انتظار سودو زیاد داشتن
intended investment
U
سرمایه گذاری مورد انتظار
speculating
U
انتظار سودو زیاد داشتن
awaiting
U
منتظر شدن انتظار داشتن
product life expectancy
U
عمر مورد انتظار محصول
promise
U
نوید انتظار وعده دادن
await
U
منتظر شدن انتظار داشتن
promises
U
نوید انتظار وعده دادن
par for the course
<idiom>
U
تنها چیزیکه انتظار داشته
profiteers
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
profiteer
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
wait
U
انتظار کشیدن معطل شدن
to have arrived
[expected moment]
U
رسیدن
[به زمان انتظار رفته]
fractional antedating goal response
U
خرده پاسخ انتظار هدف
speculate
U
انتظار سودو زیاد داشتن
awaits
U
منتظر شدن انتظار داشتن
awaiting aircraft availability
U
زمان انتظار درخط تعمیر
expects
U
انتظار داشتن منتظر بودن
expecting
U
انتظار داشتن منتظر بودن
waited
U
انتظار کشیدن معطل شدن
expected
U
انتظار داشتن منتظر بودن
waits
U
انتظار کشیدن معطل شدن
expect
U
انتظار داشتن منتظر بودن
speculates
U
انتظار سودو زیاد داشتن
queuing theory
U
نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
central tendency
U
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
a further 50 are in prospect
U
۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
I look forward to receiving your reply.
U
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
climb mode
U
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
deliver the goods
<idiom>
U
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
lounger
U
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
ready cap
U
حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
get away with murder
<idiom>
U
انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth.
U
لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
immediate
U
پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
hang
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
U
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
mttr
U
متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
attack condition , alfa
U
وضعیت تک
situation
U
وضعیت
estate
U
وضعیت
attack conditon , bravo
U
وضعیت تک
positioned
U
وضعیت
situations
U
وضعیت
position
U
وضعیت
fate
U
وضعیت
fates
U
وضعیت
attitude
U
وضعیت
manner
U
وضعیت
estates
U
وضعیت
attitudes
U
وضعیت
phase
U
وضعیت
stated
U
وضعیت
states
U
وضعیت
quality
U
وضعیت
condition
U
وضعیت
qualities
U
وضعیت
phased
U
وضعیت
state
U
وضعیت
status
U
وضعیت
stating
U
وضعیت
phases
U
وضعیت
state-
U
وضعیت
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas..
<proverb>
U
کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
configurations
U
وضعیت یا موقعیت
ball games
U
شرایط وضعیت
prone position
U
وضعیت درازکش
develops
U
گسترش وضعیت
estimate of the situation
U
براورد وضعیت
condition code
U
رمز وضعیت
idle position
U
وضعیت ساکن
truest
U
وضعیت منط قی
on position
U
وضعیت وصل
estimated of situation
U
براورد وضعیت
truer
U
وضعیت منط قی
sitting position
U
وضعیت نشسته
as it is
U
با وضعیت کنونی
true
U
وضعیت منط قی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com