English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (7161 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prospect U انتظار
prospected U انتظار
prospecting U انتظار
prospects U انتظار
anticipation U انتظار
expectancy U انتظار
expectation U انتظار
expectations U انتظار
expectance U انتظار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
attend U انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending U انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends U انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
ready line U خط انتظار
expectantly U با انتظار
waiting room U اطاق انتظار
waiting time U زمان انتظار
anterooms U اطاق انتظار
anteroom U اطاق انتظار
ante-rooms U اطاق انتظار
bide U در انتظار ماندن
reception room U اتاق انتظار
reception rooms U اتاق انتظار
wait time U زمان انتظار
wait state U وضعیت انتظار
in prospect U انتظار داشته
redezvous U محل انتظار
half pay U حق انتظار خدمت
rendezvous area U موضع انتظار
to look forward to U انتظار داشتن
expectative U مورد انتظار
expectancy table U جدول انتظار
expectancy chart U نمودار انتظار
error of expectation U خطای انتظار
cooling period U زمان انتظار
to my great surprise U برخلاف انتظار من
inopinate U انتظار نداشته
wait state U حالت انتظار
aspiration level U سطح انتظار
anticipative U درحالت انتظار
in prospective U انتظار داشته
beyond the pale <idiom> U دوراز انتظار
lobbied U سالن انتظار
waiting-rooms U اطاق انتظار
waiting-room U اطاق انتظار
anticipatory U در حال انتظار
waiting lists U لیست انتظار
waiting list U لیست انتظار
anticipated <adj.> U انتظار می رود
expected <adj.> U انتظار می رود
presumable <adj.> U انتظار می رود
probable <adj.> U انتظار می رود
standbys U حالت انتظار
standby U حالت انتظار
lobby U سالن انتظار
lobbies U سالن انتظار
estimated <adj.> U انتظار می رود
ante-chamber U اتاق انتظار
waiting-room U اتاق انتظار
in the cards <idiom> U انتظار داشتن
point spread U امتیاز قابل انتظار
on deck U در انتظار نوبت شنا
nonpay status U حالت انتظار خدمتی
in prospect U مورد انتظار [در برنامه ]
sales expectations U فروش مورد انتظار
to look forward to something U انتظار چیزی را داشتن
one anxious week of waiting U یک هفته انتظار با نگرانی
tempo stroll variation U واریاسیون صبر و انتظار
suit up U ذخیره در انتظار بازی
means end expectation U انتظار وسیله- هدف
anticipated inflation U تورم مورد انتظار
anticipated price U قیمت مورد انتظار
anticipated profit U سود مورد انتظار
beyond one's expectation U مافوق انتظار کسی
expected frequency U فراوانی مورد انتظار
expected price U قیمت مورد انتظار
expected value U ارزش مورد انتظار
look forward U انتظار چیزی را داشتن
likly U انتظار داشتنی مناسب
intended saving U پس انداز مورد انتظار
speculated U انتظار سودو زیاد داشتن
speculates U انتظار سودو زیاد داشتن
await U منتظر شدن انتظار داشتن
speculating U انتظار سودو زیاد داشتن
par for the course <idiom> U تنها چیزیکه انتظار داشته
awaited U منتظر شدن انتظار داشتن
to look forward expectantly to the future U با انتظار به آینده نگاه کردن
expected U انتظار داشتن منتظر بودن
expect U انتظار داشتن منتظر بودن
awaits U منتظر شدن انتظار داشتن
awaiting U منتظر شدن انتظار داشتن
expecting U انتظار داشتن منتظر بودن
expects U انتظار داشتن منتظر بودن
speculate U انتظار سودو زیاد داشتن
to have arrived [expected moment] U رسیدن [به زمان انتظار رفته]
wait U انتظار کشیدن معطل شدن
intended investment U سرمایه گذاری مورد انتظار
product life expectancy U عمر مورد انتظار محصول
profiteer U فردیکه انتظار سودزیاد دارد
profiteers U فردیکه انتظار سودزیاد دارد
hold forth U پیشنهاد کردن انتظار داشتن
fractional antedating goal response U خرده پاسخ انتظار هدف
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
promise U نوید انتظار وعده دادن
promises U نوید انتظار وعده دادن
waited U انتظار کشیدن معطل شدن
waits U انتظار کشیدن معطل شدن
a further 50 are in prospect U ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
taxi rank [British E] U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
I look forward to receiving your reply. U من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
cabstand [American E] U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
envisage U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaged U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
central tendency U احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
taxi stand U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
queuing theory U نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
envisaging U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisages U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
ready cap U حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
lounger U کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
deliver the goods <idiom> U موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
get away with murder <idiom> U انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth. U لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
immediate U پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
hang U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> U کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
mttr U متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> U کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
ring U سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
Recent search history Forum search
1An evaluation is an assessment, as systematic and impartial as possible, of a project, program or policy. It focuses on expected and achieved accomplishments
1after all
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com