English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1362 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hank U وسیله وصل کردن بادبان به سیم دکل
hanks U وسیله وصل کردن بادبان به سیم دکل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sailings U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailed U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail U کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
send sailing U مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
gooseneck U وسیله اتصال تیر بادبان به دکل
working sails U بادبان معمولی که با بادبان سبک یا سنگین در موقع تغییرشدت باد فرق دارد
foresail U بادبان عمده دگل جلو کشتی بادبان پایین
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
shake-out U باز کردن بادبان
shake-outs U باز کردن بادبان
shake out U باز کردن بادبان
brail up U جمع کردن بادبان
reef U پیچیدن و جمع کردن بادبان
reefs U پیچیدن و جمع کردن بادبان
trusses U بهم بستن بادبان را جمع کردن
trussed U بهم بستن بادبان را جمع کردن
sheet down U ثابت کردن بادبان در مقابل باد
truss U بهم بستن بادبان را جمع کردن
trussing U بهم بستن بادبان را جمع کردن
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
spill wind U سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
reefknot U گره مربع مخصوص توگذاشتن یا جمع کردن بادبان تو گذاشتن
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
antiwithdrawal device U وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
langrel U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langridge U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
charter U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartered U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
charters U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
chartering U اجاره وسیله حمل جهت کاری خاص قرارداد اجاره وسیله حمل اجاره کردن کل کشتی
to take in sail U جمع کردن یا پیچیدن بادبان شراع پیچیدن
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
calibrates U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrating U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
calibrate U تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
anneal U نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
fanning U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
add insult to the injury <idiom> U [بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره کردن]
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
arm U 1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication U مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser U وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters U وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs U اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
device U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices U فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
runs U کار کردن یک وسیله
provide U وسیله فراهم کردن
crane وسیله بلند کردن
craned U وسیله بلند کردن
power U خاموش کردن یک وسیله
craning U وسیله بلند کردن
hoist U وسیله بلند کردن
powered U خاموش کردن یک وسیله
powering U خاموش کردن یک وسیله
hoisted U وسیله بلند کردن
hoists U وسیله بلند کردن
cranes U وسیله بلند کردن
provides U وسیله فراهم کردن
powers U خاموش کردن یک وسیله
run U کار کردن یک وسیله
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
inhauler U بادبان کش
sail بادبان
velorum U بادبان
vela U بادبان
sailings U بادبان
sailcloth U بادبان
inhaul U بادبان کش
batten pocket U بادبان
sailed U بادبان
brail U بادبان
belay U وسیله پیچیدن محاط کردن
diddling U تحریف کردن به وسیله داده
strickle U وسیله تیز کردن داس
synchronization U عمل سنکرون کردن دو وسیله
groups U جمع کردن چندین وسیله با هم
squilgee U وسیله نظافت کردن کف ناو
ground tackle U وسیله مهار کردن قایق
automatize U خودکار کردن یک وسیله دستی
group U جمع کردن چندین وسیله با هم
diddle U تحریف کردن به وسیله داده
disassembly order U روش پیاده کردن وسیله
diddled U تحریف کردن به وسیله داده
diddles U تحریف کردن به وسیله داده
halyard U ریسمان بادبان
jigger U بادبان کوچک
to clew up[ a sail U بالاکشیدن بادبان
jackstay U بادبان بند
sail area U سطح بادبان
fill away U بادبان اراستن
fill away U بادبان برافراشتن
goosewing U دو پهلو بادبان
to take in a reef U بادبان را تو گذاشتن
catboat U قایق تک بادبان
reefer U بادبان جمع کن
lateen sail U بادبان سه گوش
topsail U بالاترین بادبان
gaskets U بادبان بند
inhauler U ریسمان بادبان کش
unfurl U بادبان گستردن
gasket U بادبان بند
mizzen sail U بادبان پاشنه
unfurled U بادبان گستردن
lateen rig U بادبان 3 گوشه
main sail U بادبان اصلی
cut of sail U برش بادبان
unfurling U بادبان گستردن
reefers U بادبان جمع کن
unfurls U بادبان گستردن
halliard U ریسمان بادبان
foot U پایین بادبان
mainsail U بادبان اصلی
foresail U بادبان سینه
brown finish U صیقل دادن به وسیله سرخ کردن
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
borer U هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
cutoff block U سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
to mediate a result U وسیله گرفتن نتیجهای فراهم کردن
enables U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
to act through primary agents U به وسیله پاسخگویان اصلی عمل کردن
mount U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
enabling U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
mounts U تنظیم کردن وسیله یا مدار در پایه
enabled U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enable U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable U جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post U ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
afterleech U بادبان جلوی قایق
airing U هوا خوری بادبان
flying jib U بادبان سه گوش کوچک
skysail U بادبان فوقانی کشتی
clew U گوشه پایین بادبان
miz U واپسین بادبان کشتی
rig U بادگل و بادبان اراستن
mainsail U بادبان اصلی کشتی
set sail U بالا بردن بادبان
frigate U کشتی بادبان دار
frigates U کشتی بادبان دار
luff U لبه جلویی بادبان
head sail U بادبان جلوی دکل
rigged U بادگل و بادبان اراستن
head sail U بادبان جلو کشتی
press of sail or canvas U بادبان بفراخور باد
topsoil U بادبان اصلی ناو
furling U پیچیدن و بستن بادبان
ship rigged U دارای بادبان مربع
furled U پیچیدن و بستن بادبان
sail loft U جایگاه بادبان سازی
rigs U بادگل و بادبان اراستن
furl U پیچیدن و بستن بادبان
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com