English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (8224 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pedals U پدال
pedals U رکاب زدن
pedals U وابسته به رکاب پازدن
pedals U پدال پایی
pedals U جاپایی
pedals U رکاب
back-pedals U به سرعت پسرفتن
swell pedals U پدالهایبرآمده
back-pedals U به عقب پا زدن
back-pedals U حرف خودرا پس گرفتن
back-pedals U انکار کردن
back-pedals U افهار ندامت کردن
soft U گوارا
soft U لطیف
soft U سبک شیرین
soft U نرم
soft U ملایم
soft U نیمبند
soft U مهربان نازک
soft U ضعیف
it is too soft U پر نرم است
soft <adj.> U نرم وقابل انعطاف
soft U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft U که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
soft U کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
soft to the f. U نرم
soft U دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
soft U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft U نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft U خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
soft U متن روی صفحه
soft U که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft U توپ کم جان
soft U صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
soft U نیم بند
soft <adj.> U نرم
soft <adj.> U لطیف
soft U عسلی
soft <adj.> U ملایم
soft technology U تکنولوژی نرم
soft money U پول ضعیف
soft market U بازار با تقاضای خوب
soft landing U فرود نرم
soft laid U نرم تابیده
soft keys U کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
soft iron U اهن نرم
soft start U اغاز نرم
soft start U راه اندازی نرم
soft shoulder U شانه هموار
soft lead U سرب نرم
soft radiation U تابش نرم
soft skin U پوسته نرم
soft shelled U نرم پوسته
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
soft shelled U دارای پوسته تردوشکننده
soft shell U حلزون دارای صدف نرم
soft solder U لحیم قلع
soft shell U نرم پوسته
soft shell U دارای عقیده معتدل
soft shell U دارای پوسته ترد وشکننده
soft sectored U بخش شده غیر ملموس
soft spot U شولات
soft sector U علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
soft sand U شکرسنگ
soft return U فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
soft spot U ناحیه نشست
soft tooling U ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
soft touch U آدمی که سختگیر نیست و میشود زود از او پول قرض کرد
soft pastel U پاستلخشک
soft ray U بالهنرم
soft currency U پولباواحدپولیکمارزش
soft furnishings U متکا پرده نورتابوروکشمبلمان
soft option U انتخابآسانترینراه
soft target U هدفبدوندفاع
She has a soft voice U صدای نرمی دارد
soft spot for someone/something <idiom> U احساسات تندوتیز داشتن
soft drink U نوشابه غیر الکلی
soft drinks U نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
soft drinks U شربت
soft drinks U نوشابه
soft drinks U نوشیدنی غیر الکلی
soft valve U شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
soft ware U وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
soft water U اب شیرین
soft water U اب سبک
soft x rays U پرتو ایکس کم نفوذ
soft porn U بیانتمایلاتجنسیبهنحویزننده
soft water U اب خوشگوار
soft wood U چوب نرم
soft x rays U پرتوایکس نرم
soft drink U نوشیدنی غیر الکلی
soft drink U نوشابه
soft drink U شربت
soft drinks U نوشابه های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
soft loan U وام اسان
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft sell U بانرمی وملایمت بفروش رساندن
soft soap U چاپلوسی
soft soap U چاپلوسی کردن تملق
soft-soap U چاپلوسی
soft-soap U چاپلوسی کردن تملق
soft-soaped U چاپلوسی
soft-soaped U چاپلوسی کردن تملق
soft-soaping U چاپلوسی
soft-soaping U چاپلوسی کردن تملق
soft-soaps U چاپلوسی
soft-soaps U چاپلوسی کردن تملق
soft headed U ساده لوح
fail soft U با خرابی ملایم
fail soft U با خرابی تدریجی
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft loan U وام بدون دردسر
soft loans U وام اسان
soft loans U وام بدون دردسر
soft palate U کام گوشتی
soft palate U شراع الحنک
soft palates U کام گوشتی
soft palates U شراع الحنک
soft hearted U نازک دل
soft hearted U نرم دل
soft-hearted U نازک دل
soft-hearted U نرم دل
soft spoken U معتدل
soft spoken U دارای صدای نرم وملایم
soft-spoken U معتدل
soft-spoken U دارای صدای نرم وملایم
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
fail soft U تخریب
fail soft U تخریب تدریجی
soft goods U کالاهای مصرف شدنی
soft font U فونت استقراری
soft coal U ذغال سنگ چاق
soft copy U نسخه غیر ملموس
soft font U فونت نرم
soft goods U کالاهای بی دوام
soft copy U نسخه غیر چاپی
soft roe U تخم ماهی نر
soft error U خطای ملموس
soft eye U چشمی ساده
soft coal U ذغال سنگ قیردار
soft boiled U دل رحیم
soft boiled U احساساتی
soft boiled U نیم بند حساس
soft tube U لامپ نرم
it is a soft snap U کاری ندارد
it is a soft snap U چیزی نیست کاراسانی است
soft acid U اسید نرم
soft anneal U گداختن نرم
soft anneal U نرم تاباندن
soft fails U فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
soft hyphen U خط تیره اختیاری
soft bill U مرغ مگس خوار
soft hyphen U خط تیره شرطی
soft base U باز نرم
soft bill U پرنده منقار نازک حشره خوار
soft missile base U سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
soft vane meter U سنجه پره مغناطیسی
soft missile base U سکوی بی حفاظ
soft iron sphere U گوی قطبنما
boild egg soft U تخم مرغ پخته عسلی
A warm and soft bed . U رختخواب گرم ونرم
this ground rides soft U این زمین برای سواری نرم است
velvet feels soft U مخمل به لامسه نرم است
soft carriage return U خط فاصله خالی
soft cell boundaries U محدوده ازاد سل
soft page break U قطع صفحه
soft sectored disk U دیسک خام
soft clip area U محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
soft shell clam U صدفپوستنازک
soft-drink dispenser U جایگاهنوشیدنیسبک
soft drawn copper wire U سیم مسی نرم
the soft side of the coat isin U انروی نیم تنه که نرم است تواست
With soft words one may persuade a serpent out of . <proverb> U با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون مى کشند .
Recent search history Forum search
1Seductive
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com