Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hang
U
وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
hangs
U
وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interactive
U
حالت کامپیوتر که به کاربر امکان میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده ها را وارد کند و پاسخ را به سرعت دریافت کند
mode
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
looped
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
pre-
U
دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
pre
U
دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
PHIGS
U
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
key
وارد کردن متن یا دستورات از طریق صفحه کلید
endless loop
U
حلقه بی انتها
jobs
U
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
job
U
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
combine
U
ایستگاه کنترل سطح بالا که دستورات و پاسخ ها را پردازش میکند
combines
U
ایستگاه کنترل سطح بالا که دستورات و پاسخ ها را پردازش میکند
combining
U
ایستگاه کنترل سطح بالا که دستورات و پاسخ ها را پردازش میکند
inquiry
U
حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
interactive
U
سیستمی که حاوی پاسخ سریع به دستورات کاربر یا برنامه یا داده است
inquiries
U
حالت محاورهای کامپیوتر که دستورات کاربر به سرعت پاسخ داده می شوند
stops
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stop
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stopped
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stopping
U
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
loops
U
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
looped
U
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loop
U
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
delta clock
U
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
modification
U
دستوراتی در حلقه که دستورات دیگر یا داده درون برنامه را تغییر میدهد
monitors
U
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitored
U
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitor
U
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
log
U
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
logs
U
مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
reply
[answer]
U
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
link
U
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
iterative routine
U
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
iterate
U
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
buffer
U
وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
main
U
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
cisc
U
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
base ring
U
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
subroutine
U
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
crisper
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crispest
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisps
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
interactive
U
سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
projecting
U
تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
cycle
U
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
opened
U
دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
opens
U
دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open
U
دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
cycles
U
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycled
U
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
AT command set
U
حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
macro
U
نوشتن برنامه با استفاده از دستورات ماکرو با بیان دستورات آن
dotting
U
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
dot
U
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
conceal
U
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
conceals
U
پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
plotters
U
نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
plotter
U
نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
convolute
U
حلقه حلقه کردن
RISC
U
طراحی CPU که مجموعه دستورات آن حاوی دستورات سریع الاجرا وساده است که نوشتن برنامه را مشکلتر ولی سریعتر میکند
writable instruction set computer
U
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
WISC
U
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
answered
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
menus
U
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menu
U
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
write enable ring
U
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band
U
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
preemptive multitasking
U
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
depth quening
U
سه بعدی کردن یک شی دوبعدی
ferrules
U
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrule
U
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nest
U
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nests
U
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
soft return
U
فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
to take a rain check
[ raincheck]
on an offer
[American E]
U
رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
voice answer back
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
reacts
U
عمل کردن در پاسخ به چیزی
reacted
U
عمل کردن در پاسخ به چیزی
react
U
عمل کردن در پاسخ به چیزی
reacting
U
عمل کردن در پاسخ به چیزی
command.com
U
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
backtell
U
رله کردن دستورات تکرار فرامین
wake up
U
کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
commandeering
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered
U
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
no answer
[n/a]
[in forms]
U
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
responded
U
پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
respond
U
پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
responds
U
پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
gather
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
looped
U
حلقه درون حلقه دیگر
loops
U
حلقه درون حلقه دیگر
loop
U
حلقه درون حلقه دیگر
to tarnish something
[image, status, reputation, ...]
U
چیزی را بد نام کردن
[آسیب زدن]
[خسارت وارد کردن]
[خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
briefing
U
جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
briefings
U
جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
dispatch
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched
U
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
leadingquestion
U
پرسشی که کمک به پیدا کردن پاسخ میدهد
introduced
U
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introducing
U
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduce
U
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduces
U
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
initiating
U
وارد کردن
initiate
U
وارد کردن
initiated
U
وارد کردن
initiates
U
وارد کردن
inducting
U
وارد کردن
make an entry
U
وارد کردن
importing
U
وارد کردن
imported
U
وارد کردن
bring in
U
وارد کردن
inducts
U
وارد کردن
induct
U
وارد کردن
inducted
U
وارد کردن
inputting
U
وارد کردن
import
U
وارد کردن
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
curls
U
حلقه کردن
curled
U
حلقه کردن
curl
U
حلقه کردن
coil down
U
حلقه کردن
interwreathe
U
حلقه کردن
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
rosters
U
وارد صورت کردن
reimport
U
دوباره وارد کردن
enter
U
وارد یا ثبت کردن
initiating
U
تازه وارد کردن
to exert force
[on]
U
نیرو وارد کردن
[بر]
initiates
U
تازه وارد کردن
blemish
خسارت وارد کردن
roster
U
وارد صورت کردن
initiate
U
تازه وارد کردن
initiated
U
تازه وارد کردن
import
U
عمل وارد کردن
importing
U
عمل وارد کردن
inflict casualty
U
خسارت وارد کردن
enters
U
وارد یا ثبت کردن
imported
U
عمل وارد کردن
entered
U
وارد یا ثبت کردن
wreathing
U
حلقه شدن یا کردن
girdles
U
حلقه احاطه کردن
inwreathe
U
با حلقه گل احاطه کردن
flemish
U
حلقه کردن طناب
girdle
U
حلقه احاطه کردن
wreathe
U
حلقه شدن یا کردن
girdling
U
حلقه احاطه کردن
fakes
U
حلقه کردن پیچیدن
coils
U
حلقه کردن بوبین
coiled
U
حلقه کردن بوبین
wreathes
U
حلقه شدن یا کردن
coil
U
حلقه کردن بوبین
fake
U
حلقه کردن پیچیدن
wreathed
U
حلقه شدن یا کردن
faked
U
حلقه کردن پیچیدن
girdled
U
حلقه احاطه کردن
sort
U
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sorted
U
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sorts
U
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
i had scarely arrived
U
تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
credited
U
درستون بستانکار وارد کردن
inflict casualty
U
تلفات وارد کردن بدشمن
swear in
U
با مراسم تحلیف وارد کردن
involves
U
گیر انداختن وارد کردن
inputted
U
عمل وارد کردن اطلاعات
involving
U
گیر انداختن وارد کردن
hit the spot
<idiom>
U
نیروی تازه وارد کردن
swear in
U
باسوگند بشغلی وارد کردن
to give somebody a blow
U
به کسی ضربه وارد کردن
commissioning the ship
U
وارد خدمت کردن کشتی
involve
U
گیر انداختن وارد کردن
credit
U
درستون بستانکار وارد کردن
input
U
عمل وارد کردن اطلاعات
take a strain
U
وارد کردن فشار به طناب
credits
U
درستون بستانکار وارد کردن
To import goods
[from abroad]
کالا از خارج وارد کردن
crediting
U
درستون بستانکار وارد کردن
engird
U
احاطه کردن حلقه زدن
ingrate
U
تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
to sit for an examination
U
در امتحانی وارد شدن یاشرکت کردن
backhand
U
باپشت راکت ضربت وارد کردن
scoff
U
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffed
U
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com