Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
all weather fighter
U
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vertical take off and landing
U
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
director
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
directors
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
landplane
U
هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
ZMODEM
U
گونه پیشرفته پروتکل ارسالی MODEM که قادر به تشخیص خطا و توانایی ارسال مجدد است در صورتی که اتصال قط ع شود
aerospace vehicle
U
هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
hypermedia
U
متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
commodity
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodities
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
second best theory
U
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
medium
U
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
mediums
U
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
at owner's risk
U
معامله با قید این که هر گونه خسارت به عهده صاحب جنس باشد
monoplance
U
هواپیمایی یک باله هواپیمایی که یک جفت بال دارد
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
do while
U
یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
upward compatible
U
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
approval by acclamation
U
تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
double coincidence of wants
U
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
synoptic situation
U
شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
floral design
U
طرح گل و بته
[قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
updates
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated
U
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
aviation
U
هواپیمایی
counter air
U
ضد هواپیمایی
anti air
U
ضد هواپیمایی
sea plane
U
هواپیمایی دریایی
aeromechanics
U
فن مکانیک هواپیمایی
air officer
U
افسر هواپیمایی
avionics
U
الکترونیک هواپیمایی
aviation authority
U
امور هواپیمایی
aircraft section
U
قسمت هواپیمایی
aviate
U
هواپیمایی کردن
airline
U
شرکت هواپیمایی
antiair warfare
U
جنگ ضد هواپیمایی
airlines
U
شرکت هواپیمایی
fixed geometry
U
هواپیمایی با بال ثابت
ejector seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
ejection seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
aeromechanic
U
مربوط به مکانیک هواپیمایی
Civil Aviation Organization
U
سازمان هواپیمایی کشور
air traffic
U
رفت و آمد هواپیمایی
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
conventional take off and landing
U
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
aviation sotre keeper
U
انبار دار قسمت هواپیمایی
quadraplane
U
هواپیمایی با چهار بال روی هم
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
C.A.B.s
U
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
squadrons
U
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
hydro airplane
U
هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
squadron
U
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
C.A.B
U
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
variable geometry aircraft
U
هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
chopper
U
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
snooper
U
هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
choppers
U
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
motile
U
قادر بجنبش
omnipotent
U
قادر مطلق
omnipotent
U
قادر متعال
all-powerful
U
قادر مطلق
free swimming
U
قادر به شنا
almightly
U
قادر مطلق
numerate
U
قادر شمردن
aircraft defective
U
هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
high tailed aircraft
U
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
solvents
U
قادر به پرداخت دیون
enables
U
قادر ساختن توانا
enabled
U
قادر ساختن توانا
solvent
U
قادر به پرداخت قروض
enable
U
قادر ساختن توانا
solvable
U
قادر بتادیه وام
solvent
U
قادر به پرداخت دیون
solvents
U
قادر به پرداخت قروض
able to justify bail
U
قادر به تقبل ضمانت
literacy
U
قادر به خواندن بودن
enabling
U
قادر ساختن توانا
maritime aircraft
U
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
autogyro
U
هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
limiting speed
U
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
ornithopter
U
هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
may
U
توانایی داشتن قادر بودن
acatamathesia
U
قادر بدرک سخن نبودن
thermoduric
U
قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
capability
U
قادر به انجام کاری بودن
facility
U
قادر به انجام کاری به سادگی بودن
enable
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enables
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
eurybathic
U
قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
enabled
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabling
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
streamliner
U
قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
able to withstand contamination
<adj.>
U
قادر به مقاومت در برابر آلودگی
[بوم شناسی]
ectogenic
U
قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود
absolutism
U
حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
storage
U
مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
batch processing
U
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
interactive
U
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
lifting body
U
هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
graphics
U
چاپگری که قادر به چاپ تصاویر map-bit است
macro
U
برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
programmer
U
شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
music chip
U
مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
programmers
U
شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
navigates
U
گونه
haffet
U
گونه
haffit
U
گونه
natures
U
گونه
of all sorts
U
از هر گونه ای
nature
U
گونه
navigating
U
گونه
cheeks
U
گونه
navigated
U
گونه
variation
U
گونه ها
variations
U
گونه ها
variant
U
گونه
species
U
گونه
sorted
U
گونه
sort
U
گونه
sorts
U
گونه
navigate
U
گونه
cheek
U
گونه
the five predicables
U
گونه
breed
U
گونه
kind
U
گونه
kindest
U
گونه
breeds
U
گونه
kinds
U
گونه
sailwing
U
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
communicating word processor
U
پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
faulted
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
faults
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
communication
U
ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
recorders
U
قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
handles
U
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
recorder
U
قطعهای که قادر به ارسال سیگنالهای ورودی به رسانه ذخیره سازی است
edp
U
پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است
fault
U
سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
handle
U
نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
at all hazard
U
با هر گونه مخاطره
model
U
گونه یک محصول
modeled
U
گونه یک محصول
modelled
U
گونه یک محصول
allomorph
U
واژک گونه
models
U
گونه یک محصول
ilk
U
جور گونه
allomorph
U
واج گونه
diversity
U
گونه گونی
climax species
U
گونه اوج
subspecies
U
زیر گونه
malar bone
U
استخوان گونه
diversities
U
گونه گونی
octagons
U
هشت گونه
octagon
U
هشت گونه
prototypes
U
پیش گونه
zoomorphic
<adj.>
U
جانور گونه
prototype
U
پیش گونه
thus
U
بدین گونه
suchlike
U
از این گونه
rooting reflex
U
بازتاب گونه
spasmodic
U
اسپاسم گونه
cheekbone
U
استخوان گونه
spectral class
U
گونه طیقی
type
U
گونه الگو
typed
U
گونه الگو
types
U
گونه الگو
zygomatic
U
استخوان گونه
zygomatic bone
U
استخوان گونه
ckeek bone
U
استخوان گونه
cheekbones
U
استخوان گونه
schizotypal
U
اسکیزوفرنی گونه
releases
U
گونه یک محصول
hypnoid
U
خواب گونه
gnathitis
U
اماس گونه
release
U
گونه یک محصول
spasmodically
U
اسپاسم گونه
hysteroid
U
هیستری گونه
blowzy
U
سرخ گونه
blowzed
U
سرخ گونه
blowsy
U
سرخ گونه
hypnoidal
U
خواب گونه
germplasm bank
U
بانک گونه ها
buccal
U
وابسته به گونه
released
U
گونه یک محصول
integrated
U
نوعی طراحی مدار که قادر به تولید قط عات با توان پایین و کوچک است
chips
U
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chip
U
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com