English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 32 (8077 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
faults U کاستی
faults U تقصیر
faults U گناه
faults U عیب نقص
faults U خطا
faults U اشتباه
faults U شکست زمین
faults U چینه
faults U گسله
faults U تقصیرکردن
faults U مقصر دانستن
faults U خرابی
faults U نقص
faults U گسل
faults U عیب
faults U گیر
faults U تقصیر اشتباه
faults U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faults U خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد
faults U فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
faults U تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
faults U سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
faults U برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faults U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
with all faults U باهمه معایب
faults in title U درک
he is a mass of faults U سراپا عیب است
security against faults in tille U ضمان درک
She loves him in spite lf sll his faults . U با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com