Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
conservancy
U
نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
braced
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
corrective maintenance
U
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance
U
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
physiographic
U
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
naturalism
U
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
feelings indigenous to man
U
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
keeping
U
نگهداری
retention
U
نگهداری
holding
U
نگهداری
sustenance
U
نگهداری
guardianship
U
نگهداری
retinues
U
نگهداری
custody
U
نگهداری
conservation
U
نگهداری
storage
U
نگهداری
sustention
U
نگهداری
sustentation
U
نگهداری
preservation
U
نگهداری
maintenance
U
نگهداری
landing, storage, delivery
U
نگهداری
guarding subsidy
U
حق نگهداری
detention
U
نگهداری
safe guard
U
نگهداری
protection
U
نگهداری
retinue
U
نگهداری
internment
U
نگهداری
detainer
U
نگهداری
upkeep
U
نگهداری
detentions
U
نگهداری
safe keeping
U
نگهداری
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
warehousing
U
نگهداری در انبار
record keeping
U
نگهداری سوابق
tending
U
نگهداری کردن از
energy preservation
U
نگهداری انرژی
tends
U
نگهداری کردن از
retentivity
U
قدرت نگهداری
program maintenance
U
نگهداری برنامه
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیرانه
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیری
organizational maintenance
U
نگهداری سازمانی
account
U
نگهداری حسابها
field maintenance
U
نگهداری در صحرا
field maintenance
U
نگهداری صحرایی
field capacity
U
فرفیت نگهداری
keep track of
<idiom>
U
نگهداری یاداشت
conserving
U
نگهداری کردن
conserves
U
نگهداری کردن
conserved
U
نگهداری کردن
conserve
U
نگهداری کردن
preventive maintenance
U
نگهداری حفافتی
care
U
نگهداری موافبت
cared
U
نگهداری موافبت
cares
U
نگهداری موافبت
maturing
U
نگهداری بتن
maintains
U
نگهداری کردن
maintained
U
نگهداری کردن
maintain
U
نگهداری کردن
the keeping of a festival
U
نگهداری عید
categories of maintenance
U
انواع نگهداری
tenability
U
قابلیت نگهداری
care of supplies
U
نگهداری اماد
keep
U
نگهداری کردن
keeps
U
نگهداری کردن
tended
U
نگهداری کردن از
tend
U
نگهداری کردن از
depot maintenance
U
نگهداری دپویی
depot maintenance
U
نگهداری امادگاهی
deffered maintenance
U
نگهداری مخصوص
to take keep
U
نگهداری کردن
to maintain one's family
U
نگهداری کردن
upkeep
U
نگهداری کردن
to maintain a road
U
نگهداری کردن
categories of maintenance
U
طبقات نگهداری
safeguard
U
نگهداری کردن
maintenance cost
U
هزینه نگهداری
levels of maintenance
U
ردههای نگهداری
maintain
U
نگهداری کردن
interlude
U
نگهداری مقدماتی
maintenance
U
نگهداری و تعمیر
holding time
U
زمان نگهداری
holding costs
U
مخارج نگهداری
interludes
U
نگهداری مقدماتی
category
U
طبقه نگهداری
safeguarding
U
نگهداری کردن
safeguards
U
نگهداری کردن
maintrain
U
نگهداری کردن
safeguarded
U
نگهداری کردن
tenure
U
نگهداری اشغال
maintenance
U
تعمیر و نگهداری
maintenance period
U
دوره نگهداری
maintenance functions
U
کارکردهای نگهداری
maintenance cost
U
ارزش نگهداری
holding capacity
U
فرفیت نگهداری
hold
U
ایست نگهداری
maintenance support
U
پشتیبانی نگهداری
maintenance status
U
وضعیت نگهداری
restraint
U
نگهداری خودداری
restraints
U
نگهداری خودداری
granfather file
U
نگهداری می شوند
LSD
U
نگهداری تحویل
support
U
نگهداری کردن
manage
U
نگهداری کردن
holds
U
ایست نگهداری
system maintenance
U
تامین و نگهداری سیستم
ammunition depot
U
محل نگهداری مهمات
depositery
U
محل نگهداری سپرده
moist curing
U
نگهداری مرطوب بتن
baby farm
U
محل نگهداری کودکان
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
to bear up
U
نا امیدنشدن نگهداری کردن
remote servicing
U
نگهداری از راه دور
remote maintenance
U
نگهداری از راه دور
maintenance
U
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
software maintenance
U
نگهداری نرم افزار
bestride
U
نگهداری ودفاع کردن از
schedule maintenance
U
نگهداری زمانبندی شده
managements
U
اجرا و نگهداری شبکه
support
U
تایید کردن نگهداری
mewing
U
دراصطبل نگهداری کردن
mewed
U
دراصطبل نگهداری کردن
power of reservation
U
حق نگهداری وذخیره کردن
poor law
U
قانون نگهداری از تهیدستان
hold something back
<idiom>
U
نگهداری اطلاعات از کسی
gurantee period
U
دوره نگهداری تاسیسات
mew
U
دراصطبل نگهداری کردن
maintenance work
U
کار تعمیر و نگهداری
gasholders
U
محل نگهداری بنزین
gasholder
U
محل نگهداری بنزین
upkeep
U
هزینه نگهداری وتعمیر
management
U
اجرا و نگهداری شبکه
maintenance routine
U
روال تعمیر و نگهداری
membrane curing
U
نگهداری غشایی بتن
entertainable
U
قابل پذیرائی و یا نگهداری
upkeep
U
هزینه نگهداری و تعمیر
keep time
<idiom>
U
نگهداری میزان و وزن
service
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
fit call
U
رده یکم تعمیر و نگهداری
remote servicing
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
columbarium
U
جای نگهداری خاکستر مردگان
customers
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
remote maintenance
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
administrator
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
hold at disposal
U
در اختیار دیگری نگهداری کردن
administrators
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
customer
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
to safeguard
[against]
U
نگهداری کردن
[علیه]
[در برابر]
patronizes
U
نگهداری کردن مشتری شدن
stickboy
U
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
serviced
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
tape library
U
اتاق مخصوص نگهداری نوار
bee-keeper
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
preventive
U
ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
warren
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
confessio
U
[محل نگهداری جسد شهید]
accountable depot
U
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
administrative crypto account
U
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
warrens
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
accountable supply distribution activity
U
سازمان نگهداری سوابق امادی
to have custody of
U
نگهداری یا امانت داری کردن از
bee-keepers
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
patronized
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronize
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronises
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronised
U
نگهداری کردن مشتری شدن
carry over
<idiom>
U
برای بعد نگهداری کردن
innate
U
طبیعی
natural right
U
حق طبیعی
silvan
U
طبیعی
homebred
U
طبیعی
home born
U
طبیعی
indigenous
U
طبیعی
physical
U
طبیعی
naturals
U
طبیعی
natural
U
طبیعی
natural bridge
U
پل طبیعی
natural foundation
U
پی طبیعی
crude copper
U
مس طبیعی
normal
U
طبیعی
hand-held
U
آنچه قابل نگهداری در دست است
maintenance float
U
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
maintenance calibration
U
تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com