Perdic | conservation | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 33 (5673 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	conservation U	نگهداری
	conservation U	حفافت
	conservation U	حفظ منابع طبیعی
	conservation U	بقاء
	conservation U	داشت
	conservation U	نگاهبانی
	conservation [darn] U	مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
	conservation U	محافظت
	conservation U	حراست

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	momentum conservation U	بقای اندازه حرکت
	mass conservation U	بقاء جرم
	environmental conservation U	حفافت محیط زیست
	energy conservation U	بقای انرژی
	soil conservation U	حفافت خاک
	soil conservation U	مهیا کردن خاک برای محصول بخصوصی
	conservation law U	قانون پایستگی [فیزیک]
	conservation law U	اصل بقا [فیزیک]
	energy conservation U	بقاء انرژی
	conservation programs U	برنامههای حفافت منابع
	conservation-minded U	سطح شیبدار
	conservation law U	قانون بقا
	conservation of charge U	بقای بار الکتریکی
	conservation of energy U	بقای انرژی
	conservation of land U	حفظ اراضی
	conservation of mass U	بقای جرم
	conservation of matter U	بقای ماده
	conservation of momentum U	بقای اندازه حرکت
	conservation force U	نیروی باقی
	law of conservation of energy U	قانون بقای انرژی
	law of conservation of mass U	قانون بقای جرم
	law of conservation of momentum U	قانون پایستگی تکانه [فیزیک]
	conservation of orbital symmerty U	بقای تقارن اوربیتال
	law of conservation of mass energy U	قانون بقای جرم - انرژی

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy